قتل سلطان سوسیس روسیه با تیرکمان
چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۰۵ ق.ظ
همه چیز از آن خبر عجیب شروع شد. سلطان سوسیس روسیه را با تیر و کمان در سونای خانهاش کشتند. خبر مُردن سلطان سوسیس روسیه در سونای خانهاش به اندازهی کافی عجیب بود اما اینکه تیتر اول خبرهای دنیا بشود از آن هم عجیبتر بود. یک جورهایی آدم یاد مایاکوفسکی میافتاد و آن شعر ابر شلوار پوشاش؛ آه ای واسیلی پترویچ، سلطان سلاطین سوسیسهای وسوسهناک روسیه، شما که مرگ را با تیر و کمانچه میخواهید! دیگر بعد از آن خبر به همه چیز عادت کردیم و دنیا کمکم به سمت هرج و مرج عجیب اما رخوتناکی رفت. هر اتفاقی که میافتاد با تعجب به هم نگاه میکردیم و زیر خنده میزدیم، میان خندههایمان یکباره گریه میکردیم و بعد ساکت میشدیم و منتظر خبرهای بعدی میماندیم. خبرها به طرز عجیبی بهت آور اما خنده دار بود. بهتش شبیه دیدن یک آدم مُرده وسط خیابانی شلوغ بود، خندهاش شبیه فکر کردن به یک چیز خندهدار وسط مراسم خاکسپاری همان آدم مُرده. از آن روز ما همیشه منتظر آخرین خبر بودیم. خبر پایان دنیا آن هم نه با برخورد یک شهاب سنگ یا یک حمله اتمی قریبالوقوع بلکه با چیزی که میان اضطراب جمعی، از خنده به خود بپیچیم و رودهبر شویم؛ خبری مثل بارش سهمگین سوسیس، تندباد دلارهای تقلبی، سیلاب عطرهای قلابی، سونامی دامنهای کوتاه و لباسهای زیر ارزانقیمت. خبری که پایانش مثل یکی از فیلمهای تارکوفسکی یا آنجلوپولوس باشد. خبری که مانند کابوسهای آدمهای لال هیچ وقت قابل بازگویی نباشد...
- ۰۳/۰۳/۳۰