اپیزود اول
در طول 4 یا 5 سال گذشته، هفتهای نبوده که در آن اتفاق خاصی رخ نداده باشد. هر بار که اتفاقی میافتد، شاهد حجم زیاد مطلب اعتراضی و از سر خشم در شبکههای اجتماعی هستیم. امثال من در این موارد همیشه محکوم به فحش خوردن هستیم. چرا این دوستان خشمگین گمان میکنند همیشه حق با آنان است و با کوچکترین رخدادی همه باید با آنها هم صدا شوند! این دوستان عزیز که تمایل عجیبی به هم صدا کردن دیگران با خود دارند، کوچکترین نظر مخالف یا حتی انتقاد ملایم را بر نمیتابند.
دلیل این دوستان این است که مبارز راه آزادی هستند و هر کس که منتقد آنان است تأیید کننده وضع موجود است و لاجرم یک فرد اجیر شده است. فردی که مبارز راه آزادی است و میخواهد همه را نجات دهد، کل تلاشش در یک هفته فحش و خشم خلاصه میشود. هفته بعد اتفاق دیگری رخ میدهد و او در واکنش عصبی و هیجانی به خبر جدید، رسالت هفته قبل خود را فراموش میکند.
این مبارزان راه آزادی که از همه بیشتر میفهمند، خود اما کوچکترین نقدی یا عقیده متنوعی را بر نمیتابند. اینکه شما به همه چیز کار داشته باشید و زیر پست هر کسی که نظری غیر از نظرات شما دارند، کلی حرف توهین آمیز و گستاخانه بزنید، دقیقاً همین است که وقتی روزنامهای منتشر میشود که مقالهای برخلاف عقاید شما دارد، بروید و دفتر روزنامه را به آتش بکشید. یا وقتی نویسندهای کتابی مینویسد که دیدگاهش با دیدگاه شما متفاوت است، بروید و نویسنده را ترور کنید.
آدمهای کم تحمل و زورگو که فقط به دیدگاهها و دغدغههای خود بها میدهند و زیر پستهای دیگران فحاشی میکنند، همان دیکتاتورهایی هستند که وقتی اختیار کاری را در دست دارند، علیه دیگران هر کاری میکنند.
قضیه خیلی ساده است. شما با نوشتهای مخالفید؟ نه وقت بگذارید که بخوانید و نه وقت بگذارید که کامنت بنویسید. آن هم کامنت توهین آمیز. همانطور که خیلیها با سکوت از کنار عقاید شما میگذرند شما هم این تحمل و رواداری را داشته باشید که از کنار عقاید مخالف بگذرید. اما نمیتوانید. چون شما یک تروریست مجازی و یک اسید پاش کامنتی هستید.
اپیزود دوم
واکنشها به این پست هم جالب توجه است و هم تاسف آور.
جالب توجه از این جهت که
این واکنشها نشان داد اکثر افراد از یک متن 450 کلمهای فقط یک خط آن را میبینند و همان را به آن شکلی که خود میخواهند تفسیر میکنند.
یادم میآید یک بار (چند سال پیش) در یکی از کلاسهای زبان سطح پیشرفته، استادی داشتیم که مهارت گفتاری را با ما کار میکرد. یک روز از ما پرسید که چه چیزی باعث تقویت مهارت گفتاری میشود. و بعد توضیح داد که بنیادیترین روش را بگویید. هر کس چیزی گفت. در نهایت گفت منظور من هیچ کدام از این روشها نیست. همه این روشها که گفتید در وهله دوم اهمیت دارند! در وهله اول فرد باید ذهن پاراگرافی و منطقی داشته باشد. و برای این کار باید زیاد مطالعه کند. تا به درجهای برسد که وقتی میخواهد راجع به موضوعی صحبت کند، یک پاراگراف مطلب را در ذهن خود منظم کند و سپس با روش درست آنها را بیان کند. تا زمانی که به این درجه نرسید، همیشه چهارتا کلمه به ذهن خطور میکند. یک جمله چهار کلمهای میسازید و آن را بیان میکنید. سپس با مکث جمله بعدی را بیان میکنید. به همین ترتیب اگر بخواهید راجع به موضوع مهمی صحبت کنید، با زمان طولانی و مکث جملاتی کوتاه کوتاه بیان میکنید که در نهایت ساختار استدلالی قوی ندارد.
من در کلاسهایی که داشتهام همیشه این تجربه را داشتهام که افراد زیادی با شنیدن دو جمله اول صحبت شما، در ذهن خود شروع به غر زدن و صحبت کردن میکنند، آنها در ذهن خود به شما جواب میدهند و صبر نمیکنند تا تمام حرف شما زده شود.
در تجربه 15 ساله وبلاگنویسی و تولید محتوا که داشتهام، بسیار دیدهام که افراد متنی را میخوانند اما چیزی که در ذهن آنها باقی میماند فقط یکی دو جمله از نوشته است. اکثر افراد نمیتوانند یک متن طولانی را در ذهن خود نگه دارند.
تجربه دیگر من برمیگردد به فعالیتهای اجتماعی من که دیدهام کتابی را افراد زیادی خواندهاند ولی فقط قسمت کوچکی از آن را فهمیدهاند. گاهی هم کل کتاب را آنگونه که خود دوست دارند فهمیدهاند.
همچنین این تجربه را هم داشتهام که افراد زیادی با «احساس» خود به حرف شما گوش میدهند و نه با «منطق».
همه اینها برمیگردد به مطالعه کم و ذهن پرورش نیافته. قدرت کم استدلال.
و تاسف آور هم از این جهت که
افراد به محض دیدن یا خواندن چیزی که خلاف عقاید آنهاست، شروع به پرخاشگری و حمله به گوینده یا نویسنده میکنند. «خود حق پنداری» بالایی که در ما ایرانیان آریایی هست باید مورد توجه قرار گیرد. یک جامعه 85 میلیونی را نمیشود یک دست کرد. این جامعه با تاریخ ده هزار ساله خود آیینه تمام نمایی همزیستی اقوام و گروههایی است که از لحاظ زبانی، دینی و گاهاً تفکر سیاسی با هم متفاوت بودهاند.
زمانی شارل دوگل گفته بود: «شما فکر میکنید راه بردن جامعهای که دویست نوع پنیر متفاوت دارد راحت است؟» برای جامعهای مانند ایران، یا هند، یا فرانسه، یک چیز مسلم و غیر قابل اغماض است: تنوع فکری و قومی. و تنها راه پیشرفت این جوامع پذیرفتن همین تنوع فکری و قومی است. این پذیرش ابتدا از پذیرش حق آزادی بیان شروع میشود.
اما نوشته من چه بود؟
در آن نوشته من خیلی ساده گفتهام که:
-
قطعی اینترنت باعث ضررهای زیادی برای همه ما شده است. و طبیعتاً قسطها و هزینههای زندگی هم کاری به این قطعی اینترنت ندارند و این فشار بر روی دوشهای ما هست.
-
بهتر است به جای نشستن و زانوی غم در بغل گرفتن و غرغر کردن به فکر کارهای بهتری باشیم. از جمله برنامه ریزی برای انجام کارهای عقب افتاده یا توجه به چیزهایی که سابق بر این به دلیل کار زیاد پای سایت، نمیتوانستیم انجام دهیم.
-
همچنین بهتر است به فکر این باشیم که با وصل شدن اینترنت با محتوای بهتر یک شروع قوی داشته باشیم و از این به بعد نسبت به قبل، از زمان خود بپای نت خیلی بهینه تر استفاده کنیم.
چند توصیه به دوستان خشمگین
-
اگر محتوای مطلبی را نمیپسندید به راحتی از کنار آن بگذرید. نه وقت برای خواندن آن بگذارید و نه وقت برای کامنت گذاشتن. این کار باعث خشمگینتر شدن شما میشود. در نهایت دیگران به شما هیچ توجهی به پرخاشگری شما نمیکنند و این خود باعث احساس تحقیر شدگی و نادیده گرفتن در شما میشود.
-
اینکه هر فردی در وبلاگ خود و یا در صفحه اینترنتی خود چه مطلبی میگذارد صرفاً حق آزادی بیان وی است. اینکه شما در کنکاش هستید تا در هر جایی به تجسس بپردازید تا نظرات مخالف نظر خود را شناسایی کرده و سپس به صاحب نوشته جمله کنید، فقط یک جواب دارد: شما فضول دیگران هستید؟ اگر حرف نزنید دیگران خواهند گفت شما لال هستید؟ به جای این کار مسئولیت بیان عقاید خود را به عهده بگیرید.
-
اگر نظری، عقیدهای یا استدلالی دارید میتوانید با لحن منطقی و توأم با احترام نظر خود را بیان کنید. هر چند که فرد دارای استدلال هیچ وقت پرخاشگری نمیکند.
-
من که الان دارم اینها را مینویسم نه بیکارم و نه حوصله آدمهای تروریست مجازی را دارم. هم سایت آموزشی خودم از دسترس مخاطبانم خارج شده. هم سایتهایی که پشتیبانی فنی و سئو آنها با من بوده. هم دانشآموزان آنلاینم را ندارم و هم دسترسی به حجم زیادی مقاله و کتاب که الان به صورت آفلاین در اختیار من نیست. کلی قسط و هزینه هم بر گردن دارم. بنابراین هر بار که فکر میکنی هیچ کس تو را درک نمیکند و صدایت را بالا میبری، به این هم فکر کن که افرادی هستند که روش فکری و روش برخورد تو را که توأم با خشم و خودخواهی است نمیپذیرند.
-
امیدوارم دوباره اینترنت وصل بشود ...
سلام عالی بود سایت تفریحی
ازسایت ماهم دیدن کنید ممنون وبلاگ شما دنبال میشه شماهم مارودنبال کنید ممنون