دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

معرّفی کتاب ثریا در اغما اثر اسماعیل فصیح

جمعه, ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۳۶ ب.ظ
  • نوبت چاپ: ششم
  • محل چاپ: تهران
  • ناشر: مؤلف
  • سال چاپ: ۱۳۷۱
  • تعداد صفحات: ۳۲۱

«ثریا در اغما» چهارمین رمان اسماعیل فصیح است که برای اولین بار در سال ۱۳۶۲ منتشر  شد. رمان با توصیف تهرانِ انقلاب از سر گذراندۀ جنگ‌زده در یکی از بعدازظهرهای گرفته و غم‌انگیزِ پاییزِ ۱۳۵۹ آغاز می‌شود. جلال آریان، راوی داستان، پنجاه سال دارد و کارمند شرکت نفت جنوب است. خواهر او فرنگیس که در تهران زندگی می‌کند، چند روز پیش با او تماس گرفته و به او خبر داده که دخترش ثریا که ساکن پاریس است، هنگام برگشتن از خانۀ دوستش، با دوچرخه افتاده و سرش ضربه دیده و به کُما رفته است. ثریا بیست و دو سال دارد. پدر ثریا چند سال پیش فوت کرده و همسرش، خسرو ایمان، نیز در تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ به دست مأموران شاه کشته شده است. فرنگیس یک سال بعد از مرگ دامادش، به علت فضای آشوب‌زدۀ بعد از انقلاب و از ترس شروع جنگ، دخترش ثریا را به فرانسه فرستاده تا هم ادامه تحصیل دهد و هم از این فضای آشوب‌زده به دور باشد. ثریا سه ماه پیش از این‌ که به کما برود، درسش تمام شده و خواسته به ایران برگردد، اما با شروع جنگ این امکان فراهم نشده و ناگزیر در پاریس مانده و این اتفاق ناخوشایند برایش افتاده است.

جلال از آبادان به تهران می‌آید و با اتوبوس به استانبول می‌رود و از آنجا خودش را به پاریس می‎رساند و بعد از ورود به پاریس، مستقیماً به بیمارستانی می‌رود که ثریا در آن بستری است. هزینه‌های بیمارستان ثریا بسیار زیاد است و سطح هوشیاری‎‌اش هر روز پایین و پایین‌تر می‌آید و جلال مجبور می‌شود مدتی در پاریس بماند تا ببیند وضعیت خواهرزاده‌اش به کجا خواهد کشید. او در یک هتل ارزان‌قیمت ساکن می‌شود و با برخی از ایرانیان مقیم پاریس که اغلب از دوستان قدیمی او هستند، دیدار می‌کند. اغلب این مهاجران کسانی هستند که یا از انقلاب گریخته‌اند یا از جنگ. در بین این آدم‌ها دختری به نام لیلا آزاده هم هست که سال‌ها پیش جلال از او خوشش آمده. لیلا چند بار ازدواج کرده و طلاق گرفته است. او نویسنده بوده، اما حالا چندین سال است که به دلیل مهاجرت و بریدن از فضای فکری و فرهنگی ایران، دیگر دست به قلم نبرده است. جلال دست به دامن ایرانیان مقیم پاریس می‌شود تا به او در انتقال پول از ایران برای مداوا و ترخیص ثریا کمک کنند، زیرا حکومت به دلیل شرایط جنگی اجازۀ خروج پول از کشور را نمی‌دهد. چند هفته می‌گذرد و در نهایت ثریا می‌میرد و جلال ناگزیر باید دست خالی به ایران برگردد. رمان با تماس تلفنی لیلا آزاده و اظهار علاقه‌اش به جلال پایان می‌یابد.

اسماعیل فصیح در «ثریا در اغما» روزهای تلخ آغاز جنگ را به تصویر می‌کشد و سعی می‌کند تا در خلال روایتی تراژیک و غم‌انگیز نشان دهد که جنگ و مهاجرت چه مصیبت‌هایی را بر مردم یک سرزمین وارد می‌کنند. او همچنین بر نقش قدرت‌های جهانی‌ای همچون روسیه و آمریکا در جنگ‌افروزی بین ایران و عراق تأکید دارد.

اگر بخواهم انتقادی به رمان بنگرم دو نکته را لازم می‌دانم یادآوری کنم: نخست این‌که فصیح در بخش‌های وسیعی از رمان به مقایسۀ مردمی که در داخل کشور گرفتار جنگ هستند با مهاجرانی می‌پردازد که از کشور گریخته‌اند و به زعم او در غرب مشغول عیاشی و خوش‌گذرانی هستند، او در تمام این قیاس‌ها طرفِ مردم داخل کشور را می‌گیرد و تصویری که از ایرانیان خارج از کشور ارائه می‌دهد، تصویر یک عده آدمِ لمپن، بی‌بندوبار، الکی‌خوش، هوس‌باز، بی‌هویت و واداده است، تصویری که بسیار منفی و به دور از واقعیت و انصاف است. دوم این‌که در بخش وسیعی از رمان که در پاریس می‌گذرد، اتفاق خاصی نمی‌افتد و ما اغلب با روزمرگی‌های جلال آریان طرفیم که عبارت‌اند از سرکشی به ثریا در بیمارستان، دنبال کردن اخبار جنگِ ایران و عراق از طریق رسانه‌ها، تلاش برای انتقال هزینه‌های درمان ثریا از ایران به فرانسه، تماس با فرنگیس و آگاه کردن او از حال ثریا و کافه رفتن با ایرانیان مقیم فرانسه و مشروب خوردن و پیگیری روابط عاشقانه و سکسی... این روزمرگی‌ها بعد از چند بار تکرار برای مخاطب خسته‌کننده می‌شوند و به جذابیت و کشش رمان آسیب می‌زند.

در همین زمینه

  • اسماعیل

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات