این داستان را از این جهت اینجا و در این وبلاگ ذکر میکنیم که نمونهی بارز یک طنز ساده و روان است کمه ضمن اشارات مستقیمی که به موضوعات مبتلابه جوامع دارد اما به دلیل مهارت نویسنده شکل داستانی خود را حفظ کرده است و خواننده را تا به انتها به همراه خود میکشد. نکتهی دیگر، بیزمان و بیمکان بودن داستان است. این یک نکتهی قوت محسوب میشود چرا که وقتی راجع به زمان و مکان خاصی مینویسید، در این صورت نوشتهی شما بیشتر روح ژورنالیستی دارد و تو گویی گزارشی است و یا تحلیلی است در یکی از صفحات داخلی یک روزنامهی همان جامعه و مایِ خواننده الان داریم یک آرشیو از روزنامههای آن زمان را ورق میزنیم. این دو به این دلیل مهم با هم فرق دارند.
- ۰ نظر
- ۰۵ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۱۲