این مطلب رو راجع فیسبوک بخونید
فیسبوک
من سعی میکنم با همون اصول و روشهایی که توی فیسبوک به کار میبرم؛ تو دنیای بیرون هم دوست پیدا کنم.
بنابراین، هر روز همینجوری که توی خیابون راه میرم به رهگذرها میگم که چی خوردم، الان چه احساسی دارم، دیشب چه کار کردم و بعداً با کی میخوام چه کار کنم.
عکس اعضای فامیلم، سگم و خودم رو که دارم باغبانی میکنم، چیزها رو از تو گاراژ درمیارم، چمنهای که تو محوطه جلو خونه دراومدن رو اب میدم، تو شهر دارم رانندگی میکنم، ناهار میخورم و هر کاری که هر کسی هر روز انجام میده رو بهشون نشون میدم.
همچنین به مکالمههاشون گوش میدهم، بهشون انگشت شستم رو نشون میدم (به علامت لایک) و بهشون میگم که ازشون خوشم میاد.
و این کار جواب داد درست مثل فیسبوک. من الان چهار نفر رو دارم که من رو فالو میکنند (در اینجا یعنی تعقیب!): دو افسر پلیس، یک کارگاه خصوصی و یک رواندرمانگر.
I am trying to make friends outside of Facebook while applying the same principles.
Therefore, every day I walk down the street and tell passers-by what I have eaten, how I feel at the moment, what I have done the night before, what I will do later and with whom.
I give them pictures of my family, my dog and of me gardening, taking things apart in the garage, watering the lawn standing in front of landmarks, driving around town, having lunch and doing what anybody and everybody does every day.
I also listen to their conversation, give them the “thumb up” and tell them I like them.
And it works just like Facebook! I already have four people following me: two police officers, a private investigator and a psychiatrist.
همانطور که دیدین هر فالو کردنی اون فالو کردن نیست! نکته طنز این متن در اینه که follow در این متن به دو معنای متفاوت به کار رفته.
ممنون از توجهتون به این مطلب
شاد و سربلند باشید.