نگاهی به کتاب وقتی نیچه گریست
مقدمه
وقتی نیچه گریست یک رمان روانشناختی است که بر پایۀ دیدگاههای اگزیستانیالیستی نویسندۀ آن اروین یالوم بنا شده است. این رمان دیداری خیالی بین فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی، و یوزف برویر، پزشک وینی را روایت میکند. در این دیدار یوزف برویر به فردریش نیچۀ جوان کمک میکند و او را که از فکر خودکشی که در سرمیپروراند منصرف میکند.
- اطلاعات بیشتر در مورد این رمان در ویکیپدیا
نگاهی به کتاب وقتی نیچه گریست
در وین سدۀ نوزدهم، داستانی از عشق، سرنوشت و اراده در میان خردگرایانی شکل میگیرد که تصویری از آن دوران ارائه میدهد. یوزف بروئر، یکی از بنیانگذاران مکتب تحلیل روانی، در اوج دوران زندگی به سر میبرد. فریدریش نیچه، یکی از بزرگترین فیلسوفان اروپا در آستانه خودکشی ناشی از افسردگی قرار دارد و قادر به درمان سردردهای شدید و سایر بیماریهایش، نیست.
یالوم در رمان وقتی نیچه گریست (When Nietzsche Wept)، «واقعیت و تخیل» و «محیط و تطبیق» را در هم می آمیزد تا ماجرایی ماندگار را در مورد نیروی رهاییبخش رفاقت، آشکار سازد. این رمان پر از ظرافتهای ادبی و فلسفی است چنانکه شاید بتوان گفت کمتر رمانی توانسته است تا این اندازه مضامین فلسفی در لابهلای داستان بهگونهای بگنجاند که جذابیت داستان تحت تأثیر دشواری عبارات فلسفی قرار نگیرد.
وین، پایان قرن نوزدهم؛ لو سالومه آمده است تا یوزف برویر، پزشک مشهور و استاد زیگموند فروید را بیابد. او نگران دوستش، نیچه است. سالومه در یادداشتی برای برویر مینویسد که «آیندهٔ فلسفهٔ آلمان در خطر است» و از او میخواهد که این خطر را خنثی سازد. برویر باید اندیشمند بزرگ و تنهایی را که از سردردهای شدید میگرنی رنج میبرد، معالجه کند و او را از این گرفتاری برهاند؛ ولی نیچه نباید از این جریان و دیدار برویر و سالومه بویی ببرد. برویر تصمیم میگیرد با روش جدید «بیاندرمانی» که به تازگی در مورد بیمار دیگرش آنا؛ تجربه کرده، او را درمان کند. با این حال فیلسوف مغرور آلمانی، حاضر نیست «روان» خود را به دست یک پزشک بسپارد و تنها از او میخواهد که «جسم» او را درمان کند.
کوششها و ترفندهای گوناگون برویر برای مطرح ساختن مشکلات روحی نیچه راه به جایی نمیبرد. سرانجام ترفند زیرکانه و البته خطرناک برویر برای ورود به دنیای درونی نیچه سرآغاز دیدارهای پیاپی او و نیچه میشود، دیدارهایی که در آن هر یک از آنها میکوشند تا دیگری را درمان کنند. بهاینترتیب میان برویر آرام و دلسوز، و نیچهٔ حساس و خوددار، دوئل گفتاری تندی به وجود میآید و هر چه این دو به هم نزدیکتر میشوند، برویر بیشتر متوجه میشود که فقط در صورتی میتواند نیچه را معالجه کند که وی اجازهٔ این کار را بدهد.
برشی از کتاب وقتی نیچه گریست
نیچه که گلههای بروئر به وضوح درش بیاثر بود، مانند معلمی که به پسربچۀ عجولی پاسخ میدهد، گفت: «به موقع چگونه غلبه کردن را به شما خواهم آموخت. شما میخواهید پرواز کنید، ولی پرواز را نمیتوان با پرواز آغاز کرد، ابتدا باید چگونه راه رفتن را به شما بیاموزم و نخستین گام در راه رفتن، درک این نکته است، کسی که از خویش تبعیت نکند، دیگری بر او فرمان خواهد راند. سهلتر و بسیار سهلتر است که از دیگری اطاعت کنی تا خود، راهبر خویش باشی.» با گفتن این جملات، نیچه شانۀ کوچکش را برداشت و مرتب کردن سبیلش پرداخت.
«اطاعت از دیگران، سادهتر از فرمانبرداری از خود است؟ پرفسور نیچه، چرا مرا شخصیتر مورد خطاب قرار نمیدهید؟ معنای سخنتان را میفهمم، ولی آیا با من صحبت میکنید، با این سخن چه کنم؟ مرا عفو کنید اگر این گونه زمینی صحبت میکنم. در حال حاضر، امیالم دنیوی است. من به دنبال چیزهای سادهام، این که در ساعت سه صبح، خوابی بدون کابوس داشته باشم و از فشاری که بر قفسۀ سینم حس میکنم، تا حدی رهای یابم. در اینجاست که هراس من لانه کرده است.» و با انگشت به وسط جناغ سینه اشاره کرد.
ادامه داد: «در حال حاضر به گفتههای شاعرانه و انتزاعی نیازی ندارم، بلکه نیازمند چیزی انسانی و بی واسطهام. احتیاج دارم شخصی و خصوصی با موضوع درگیر شوم: آیا میتوانید تجربۀ مشابه خود را با من در میان بگذارید؟ آیا شما هم عشق یا وسواسی مانند من داشتهاید؟ چگونه آن را از سر گذرندهاید؟ آیا بر آن چیره شدید؟ چقدر طول کشید؟
نیچه در حالی که شانه را به کناری مینهاد و سؤال بروئر را نادیده میگرفت، گفت: «موضوع دیگری هم هست که در نظر داشتم امروز با شما در میان بگذارم. به اندازۀ کافی وقت داریم؟»
بروئر بر صندلی تکیه زد. روشن بود نیچه قصد دارد همچنان سؤالاتش را نادیده بگیرد. تصمیم گرفت صبور باشد. به ساعتش نگاهی انداخت و گفت پانزده دقیقۀ دیگر وقت دارد. «هر روز از ساعت ده، به مدت سی تا چهل دقیقه نزد شما خواهم بود، البته در صورت بروز پیشنهادی اضطراری ناچار میشوم زودتر اینجا را ترک کنم.»
در همین زمینه
- معرفی کتاب رهایی از زندان ذهن
- اگر کتاب نخوانیم چه میشود؟
- خرید کتاب از فیدیبو
- خرید نسخۀ کاغذی از دیجیکالا
- خرید کتاب از طاقچه