دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

۴ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

انسان از آنجایی آغاز شد و خط و ربط خود را با دیگر موجودات کرده زمین جدا کرد که مفهوم مرگ را درک کرد.

انسان همیشه به مرگ اندیشیده است و از این رو «فرهنگ مرگ» در تمام تمدن‌ها وجود دارد. مومیایی کردن، به خاک سپردن، یا جنازه را به فراز کوهی بردن تا توسط پرندگان به نوعی به طبیعت بردن، انداختن آن به رود سِند و یا به آتش کشیدن مرده، هر یک انعکاسی از فرهنگ مرگ در یک جامعه است و اینکه آن جامعه چگونه می‌زید که اینگونه به مرگ فکر می‌کند.

به قول آن کتاب که می‌گوید «زندگی دوم تو وقتی آغاز می‌شود که می‌فهمی یک زندگی داری».

زندگی با مرگ آغاز می‌شود.

انسان با مرگ آغاز می‌شود.

  • اسماعیل

در اینجا چندتا مقاله در مورد اهمالکاری، تنبلی و اتلاف وقت آوردم که امیدوارم از خوندشون لذت ببرید. 

این مقاله‌ها با لحنی ساده و روان نوشته شده‌انو سعی بر این بوده که نکات مهمی رو با زبانی غیر فنی درش توضیح بدیم. 

خیلی ساده بگم، خودمون می‌دونیم یه مرگیمون هست که زندگی به این ارزشمندی رو هدر می‌دیم. ولی یکی باید باشه تا از بیرون و با زبونی که مثل زبان خود ما هست اینها رو به ما بگه. 

یه بار که یکی حرف دل ما رو به زبون میاره ما بهتر باهاش ارتباط برقرا می‌کنیم. 

هم با اون حرف و هم با اون آدم. 

حالا از گوینده که بگذریم، ارتباط برقرار کردن با حرفی که به نوعی به واقعیت ما هم بستگی داره خیلی مهمه. 

امیدوارم از خوندن ایت مقاله‌ها لذت ببرین. 

باشه انجام می‌دم و هیچ وقت انجام نمی‌دم

بعداً وجود نداره، بعداً چای سرد می‌شه، بعداً آدم پیر می‌شه، بعداً زندگی تموم می‌شه. 

اهمالکاری

  • اسماعیل

در سال ۱۹۶۴ یک شب خانم جوانی در آمریکا مورد حمله یک دزد واقع شد. او زخمی شد و دزد فرار کرد. این خانم بیش از ۳۰ دقیقه درخواست کمک می کرد؛ ولی هیچ کس به او کمک نکرد. این خانم بر اثر جراحات وارده فوت کرد. پلیس پس از بررسی متوجه شد که در آن نیم ساعت ۳۸ نفر شاهد ماجرا بوده‌‌اند ولی هیچکس اقدامی برای کمک نکرده است. پس از این واقعه تلخ دانشمندان ارتباطات اجتماعی شروع به بررسی موضوع کردند که چرا هیچ کدام از حاضران با دیدن وخامت اوضاع حاضر به همکاری نشده است؟ چرا هیچکس به خانم کمک نکرد؟ آیا تمام شاهد آن سنگدل بودند؟ آیا ترس باعث بی تفاوتی آنان شد؟ تحقیقات گسترده در این زمینه آغاز شد که بعدها «اثر نظاره‌گر» نام گرفت.

اثر نظاره‌گر به زبان ساده می‌گوید: هر یک از این افراد به این دلیل دست به اقدامی نزدند چون تصور می‌کردند فرد دیگری وارد عمل خواهد شد.

  • اسماعیل

طرف میگه می‌خوام برم خارج. هنرستان برق قدرت خوندم. هربار میگه برق قدرت یه بار توضیح کامل می‌ده که برق قدرت چیه! می‌گه اصلاً ریاضی و فیزیک دوست نداره. یعنی اصلاً اصلاً به هیچ وجه. دوست داره بره خارج. با توجه به استعداد و پشتکاری که خودش لابد در خودش دیده، تصمیم گرفته زبان انگلیسی بخونه.
اراده کرده پاشده رفته پیش مشاور. مشاور هم گفته «همه» زبان بلد هستن تو ایران. دیگه الان یه بچه ابتدایی هم انگلیسی صحبت کردن رو مثل آب خوردن انجام میده. این هم شد رشته!؟ این رشته بازار کار نداره. آقا یه وقت نری این رشته که «بدبخت» می‌شی.
  • اسماعیل
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات