دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیگانه» ثبت شده است

مقدمه آلبرکامو بر کتاب "بیگانه"

دیرگاهی پیش "بیگانه" را در جمله‌ای خلاصه کردم که تصدیق می‌کنم بسیار شگفت‌نما و خارق اجماع است: «در جامعه‌ی ما هر آدمی که در سرِ خاکسپاریِ مادرش نگرید ،خودش را در معرض این خطر می‌آورد که محکوم به مرگ شود." مرادم از آن گفته، جز این نبود که، قهرمان کتاب محکوم می‌شود؛ زیرا در بازی همگانی شرکت نمی‌کند. بدین معنی، او با جامعه‌ای که در آن می‌زید بیگانه است. در حاشیه، در کناره‌ی زندگی خصوصی، منزوی و لذت‌جویانه پرسه می‌زند. ... اگر آدم از خودش بپرسد که مورسو از چه باره در بازی همگانی شرکت نمی‌کند، پاسخش ساده است: مورسو از دروغ گفتن سرباز می‌زند.

دروغ گفتن نه تنها آن است که چیزی را که راست نیست بگوئیم. بلکه همچنین و بویژه، آن است که چیزی را راست‌تر از آن چه هست بگوئیم و در مورد دل انسان بیشتر از آنچه احساس می‌کنیم بگوئیم. این کاری است که همه‌مان هر روز می‌کنیم تا زندگی را ساده‌ گردانیم. مورسو برخلاف آنچه می‌نماید نمی‌خواهد زندگی را ساده گرداند. مورسو می‌گوید که او چیست،از گُنده جلوه دادن احساس‌هایش سرباز می‌زند و جامعه بی‌درنگ احساس خطر می‌کند....

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۰۲ ، ۱۰:۱۲
  • اسماعیل
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات