دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایتالو کالوینو» ثبت شده است

بارون روندو قهرمان قصه از سنت‌های کهنه و قیدهای بی چون و چرای اجتماعی می‌گریزد و شیوه‌ای از زیستن را برای خود بر می‌گزیند که کوچک‌ترین همانندی با دیگر مردم ندارد. زمین سفت و آشنای زیر پا را رها می‌کند و به زندگی در راه پیچاپیچ و لرزان بالای درختان می‌رود. یعنی می‌توان گفت که دنیای دیگری را جایگاه خود می‌کند. اما نه این‌که در برج عاج بنشیند. فاصله گرفتنش از زمین برای دوری جستن از مردم نیست. برعکس؛ پنداری درجستجوی میدان دید گسترده‌تری به میان شاخ و برگ درختان می‌رود تا همه چیز را بهتر و بیشتر ببیند، تا بهتر بتواند به آنچه برایش شورش کرده است، عمل کند.

  • ۰ نظر
  • ۲۷ شهریور ۰۲ ، ۱۴:۱۹
  • اسماعیل

این داستان را از این جهت این‌جا و در این وبلاگ ذکر می‌کنیم که نمونه‌ی بارز یک طنز ساده و روان است کمه ضمن اشارات مستقیمی که به موضوعات مبتلابه جوامع دارد اما به دلیل مهارت نویسنده شکل داستانی خود را حفظ کرده است و خواننده را تا به انتها به همراه خود می‌کشد. نکته‌ی دیگر، بی‌زمان و بی‌مکان بودن داستان است. این یک نکته‌ی قوت محسوب می‌شود چرا که وقتی راجع به زمان و مکان خاصی می‌نویسید، در این صورت نوشته‌ی شما بیشتر روح ژورنالیستی دارد و تو گویی گزارشی است و یا تحلیلی است در یکی از صفحات داخلی یک روزنامه‌ی همان جامعه و مایِ خواننده الان داریم یک آرشیو از روزنامه‌های آن زمان را ورق می‌زنیم. این دو به این دلیل مهم با هم فرق دارند.

  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۱۲
  • اسماعیل
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات