پنجاه سال بعد سووشون: نقدی بر واقعگرایی رمان سووشون
- نویسنده: شیرین کریمی
- نوبت چاپ: اول
- محل چاپ: تهران
- ناشر: نگاه معاصر
- سال چاپ: ۱۳۹۹
- تعداد صفحات: ۲۴۴
همۀ ما که با ادبیات داستانی سروکار داریم، این پیشفرض را پذیرفتهایم که کار رماننویس یک چیز است و کار مورّخ چیزی دیگر. ما از رماننویس انتظار نداریم راوی دقیق وقایع تاریخی باشد، همچنان که از مورّخ انتظارِ قصهپردازیهای مُخیَّل و دور و دراز نداریم. شیرین کریمی در کتاب «پنجاه سال بعدِ سووشون» با نادیده گرفتن این پیشفرض، به سراغ نقد رمان سووشون رفته است. او در سرآغاز کتابش میگوید هم دانشور و هم دیگران سووشون را رمانی تاریخی و واقعگرا دانستهاند:
سیمین دانشور در گفتگو با روزنامههای مختلف گفته که در سووشون بخشی از تاریخ را نوشته است و وقایع و اشخاص این رمان برگرفته از واقعیت هستند. سووشون در تاریخ ادبیات ایران در دستۀ رمانهای واقعگرا جای گرفته است، مقالههای علمی و پژوهشیای بر اساس ویژگیهای واقعگرایی این رمان نوشته میشود و در متنها و گفتارها، استنادهای تاریخی به متن رمان سووشون میشود (کریمی، ۱۳۹۹: ۱۱).
او در ادامه از اینکه کسانی رمان سووشون را رمانی واقعگرا دانستهاند و در بررسی تاریخ معاصر ولایت فارس به آن ارجاع دادهاند، گلهمند است (همان: ۳۵) به زعم او سووشون رمانی است پر از لغزشها و سوگیریهای تاریخی:
سووشون ایلات و عشایر فارس را طوری نشان میدهد که گویی جز برادرکشی و وحشیگری و تندروی و نوکری بیگانگان و برهمزنی نظم جهانی نوپای شهریها کار دیگری نمیکنند. از همه مهمتر ایل قشقایی و بویراحمدی را به تمامی فریبخورده و همدست انگلیس و برادرکش معرفی میکند، مردمانی که در شمار اثرگذارترین و دیرپاترین نیروهای مبارز بر ضد نفوذ انگلیس در خاک ایران بودهاند (همان: ۱۶).
هم او در جایی دیگر دراینباره مینویسد:
نویسندۀ سووشون داستانهایی دربارۀ ایلات و عشایر مینویسد که نادقیق و تحریف شدهاند. نبرد سمیرم را جنگی برادرکش میداند که قشقاییها با همدستی انگلیس علیه نظامیهای مظلوم به راه انداختند و قشقاییها را فریبخوردگانی معرفی میکند که گاه به آلمانها چشمک میزنند و گاه با انگلیسها ساختوپاخت میکنند و هیتلر را امام زمان کردهاند و پای آلمانها را به ایران باز کردهاند (همان: ۸۰).
و بر همین اساس او سووشون را رمانی واقعگرا نمیداند، زیرا دانشور در این کتاب تاریخ و وقایع تاریخی را عیناً روایت نکرده است و در آنها دست بُرده و تحریفشان کرده است: «ادعای نگارندۀ این سطور این است که سووشون واقعگرا نیست» (همان: ۲۸).
کریمی از این شاکی است که تحریف تاریخ معاصر فارس در رمان سووشون ـ به دلیل پرفروش بودن این رمان و خوانندگان بسیاری که در این نیمقرن داشته است ـ به اذهان عمومی و تاریخهای محلی نفوذ کرده است و این لطمۀ بزرگی است که دانشور به تاریخ معاصر فارس زده است.
بر اساس همین چند نقلقول روشن میشود که نویسنده در چارچوب نظری پژوهش خود دو اشکال اساسی دارد: اشکال نخست اینکه کریمی، چون دانشجوی جامعهشناسی بوده، فهم درستی از واقعگرایی در حوزۀ ادبیات داستانی نداشته است و ندانسته است که واقعگرایی در رمان به این معنی نیست که نویسنده باید وقایع تاریخی را عیناً نقل کند و حق هیچگونه دخل و تصرّفی در آنها را نداشته باشد. هیچکس وقتی به سراغ «جنگ و صلح» تولستوی میرود، قصد خواندن تاریخ روسیه را ندارد، وگرنه کتابهای تاریخی را میخواند. خوانندۀ «جنگ و صلح» در درجۀ اول میخواهد داستان بخواند، هرچند در لابهلای این داستان ممکن است اطلاعاتی هم از تاریخ روسیه ـ البته از منظر تولستوی و با جهتگیریها و سوگیریهای شخصی او ـ به دست آورد. اشکال دوم این است که اگر مورّخی برای نوشتن تاریخ یک سرزمین به رمانی تاریخی ارجاع دهد، اساساً نه فهم درستی از تاریخ دارد و نه رمان. در اینجا اگر قرار باشد کسی نقد شود و مورد اعتراض قرار گیرد، مورّخ است، نه رماننویس. کریمی اگر قرار بود نقدی هم بنویسد، باید نوک پیکانش را به سمت چنین مورّخان ناآگاهی میگرفت که برای مستند کردن سخنانشان دربارۀ تاریخ ولایت فارس به رمانی ادبی ارجاع دادهاند.
گذشته از این دو نقد که چارچوب نظری کتاب را از اساس زیر سؤال میبرد، «پنجاه سال بعدِ سووشون» دو حُسن هم دارد: نخست اینکه نویسنده چون خودش اهل شیراز است، اطلاعات ارزشمندی دربارۀ تاریخ معاصر فارس و بهویژه تاریخ ایلات و عشایر این استان بهصورت مستند و مستدل ارائه کرده است که به فهم دقیقتر ما از رمان سووشون کمک میکند. دوم اینکه کتاب نثری روان و پُرکِشش دارد و میتوان در یک نشست چندساعته یکنفس آن را خواند.
در همین زمینه
- ۰۴/۰۳/۱۱