رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود!
در 1916، آلبرت انیشتین بزرگترین کار زندگی خود را به پایان رسانده بود، ده سال کوشش اندیشمندانۀ طاقتفرسا برای دست یافتن به نظریۀ تازهای برای گرانش، که او آن را نظریۀ نسبیت عام نامید. ولی این تنها نظریهای تازه برای گرانش نبود، بلکه نظریۀ تازهای بود برای توصیف ساختار فضا و زمان.
نظریۀ نسبیت عام نخستین نظریۀ علمی بود که نه تنها میتوانست بگوید اجسام چگونه درون گیتی حرکت میکنند، بلکه چگونه خود گیتی می توانسته فرگشت [تکامل] یابد.
نکتۀ مهم در این نقل قول که از لارنس کراوس ذکر شده در این است که گاهی ما برای یافتن جواب یک سؤال تلاش میکنیم ولی پاسخی که مییابیم میتواند پرسش خیلی بزرگتری را پاسخ دهد. در نتیجه این که وقتی میدانیم مسیری درست است، بهتر است به جای شک و تردید و دوباره و چندباره فکر کردن به مسیر و نتیجه و چه و چه، با تمام توان و تمرکز کار خود را انجام دهیم.
چه کسی از کار درازمدت، مدام و با تمرکز که در مسیر درست بوده ضرر کرده است؟
اغلب افرادی که من دیدهام به جای اینکه از مسیر درست مطمئن شوند، بیشتر دنبال این بودهاند که در کوتاهمدت نتایج بزرگی از کار خود دریافت کنند؛ که در نتیجه چند صباحی حجم زیادی کار را عجولانه انجام میدهند و باز بعد از مدتی برمیگردند به نقطۀ اول.
پس بهتر است دنبالهرو این شعر قدیمی باشیم:
رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود،
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود!
در همین زمینه