معرّفی کتاب جلال اهل قلم اثر حسین میرزایی
لینک خرید کتاب از
کتاب «جلال اهل قلم» نمایی کلی از زندگی، آثار و اندیشههای جلال آلاحمد است. این کتاب از دو بخش اصلی با عناوین «جلال در مسیر شدن» و «اندیشههای اجتماعی جلال» تشکیل شده است و هرکدام از این بخشها دارای چند فصل هستند.
بخش اول کتاب چهار فصل دارد. نویسنده در فصل اول به زندگی و آثار جلال میپردازد. جلال آلاحمد در سال ۱۳۰۲ در خانوادهای مذهبی در تهران متولد شد. پدرش سید احمد طالقانی از روحانیان برجستۀ زمان خود بود و با درس خواندن جلال در دبیرستان موافق نبود. او میخواست پسرش به تحصیل در علوم دینی بپردازد؛ اما جلال همزمان با تحصیل در حوزه و کار در بازار، در کلاسهای شبانۀ دارالفنون ثبتنام کرد و در سال ۱۳۲۲ دیپلمش را گرفت. او در تابستان همین سال به اصرار پدر برای اتمام تحصیلات طلبگیاش روانۀ نجف شد؛ اما چند ماه بیشتر در نجف نماند و به ایران برگشت و وارد دانشسرای عالی شد و در رشتۀ ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت. جلال در سال ۱۳۲۳ به حزب توده پیوست و در سال ۱۳۲۶ به علت صداقت نداشتن رهبران حزب و سرسپردگی تام و تمام به سیاستهای استالینی به همراه خلیل ملکی از این حزب جدا شد. او در همین سال معلم دبیرستانهای تهران شد. در سال ۱۳۲۹ با سیمین دانشور ازدواج کرد، ازدواجی که پدرش با آن موافق نبود. آلاحمد بعد از جدایی از حزب توده تا چند سال فعالیت سیاسی چندانی نداشت، اما با ظهور جبهۀ ملی به رهبری مصدق بار دیگر به عرصۀ سیاست بازگشت و در کنار خلیل ملکی به فعالیت در حزب نیروی سوم پرداخت تا اینکه دوباره با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از صحنۀ سیاست کناره گرفت و در اختناق بعد از کودتا به چهاردیواری خانهاش پناه برد و مشغول ترجمه و تألیف شد. در سالهای آغازین دهۀ چهل و بهویژه بعد از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، دوباره بذر امید در دل جلال جوانه زد، او که به دلیل سختگیریهای مذهبی در دوران کودکی و نوجوانی، در آغاز کار مخالف سرسخت مذهب بود، در این دهه دوباره به سمت مذهب برگشت و این بار مذهب را عنصری هویتبخش و مفید برای مبارزه تشخیص داد. دهۀ چهل دهۀ تسلط آلاحمد بر فضای فکری و فرهنگی ایران بود. او در این دهه دو کتاب مهم و جنجالبرانگیز «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» را نوشت و درنهایت در سال ۱۳۴۸ در اسالم مُرد. دربارۀ مرگ او دو روایت وجود دارد، همسرش، سیمین دانشور، مرگش را بر اثر سکتۀ قلبی میداند و برادرش، شمس آلاحمد، معتقد است که رفتن او به اسالم نوعی تبعید بوده و ساواک او را کشته است. نویسنده در فصل دوم به جستجوی آبشخورهای فکری آلاحمد در اندیشههای مذهبیِ محیط خانوادگی، اندیشههای مذهبستیزانۀ احمد کسروی و شریعت سنگلجی، مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، نهیلیسم، سوسیالیسم ایرانی (نیروی سوم)، مکتب وابستگی و نقد ناسیونالیسم افراطی میپردازد. فصل سوم دربارۀ پایگاههای اجتماعی جلال ازجمله روحانیزادگی، معلمی، تحصیلات دانشگاهی، استادی دانشگاه و روزنامهنگاری و حلقۀ اجتماعی دوستان و اطرافیانش است. در فصل چهارم نویسنده به بحرانهای اجتماعی عصر جلال اشاره میکند و معتقد است نوسازی شتابان عصر رضاشاهی، سقوط رضاشاه و ظهور حزب توده، نخستوزیری مصدق، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و قیام ۱۵ خرداد ازجمله رویدادهای مهم روزگار او و مؤثر بر آرا و اندیشههایش بودهاند.
بخش دوم کتاب با عنوان «اندیشههای اجتماعی» شامل نه فصل است. فصل اول دربارۀ رسالت ادبیات در اجتماع است و در آن به این مسئله پرداخته میشود که آلاحمد متأثر از اندیشمندانی چون ژان پل سارتر طرفدار ادبیات متعهد بود. فصل دوم دربارۀ غربزدگی است و نویسنده چارچوب نظری جلال در کتاب «غربزدگی» را بهصورت خلاصه صورتبندی و نقد میکند. در فصل سوم روشنفکر و روشنفکری از منظر جلال تعریف میشود و خلاصهای از کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» ارائه میشود. فصل چهارم دربارۀ نگرش آلاحمد نسبت به زنان است. فصل پنجم دربارۀ مذهب و روحانیت است و اینکه چرا جلال در آغاز راه مخالف مذهب بود و در پایان راه به مذهب بازگشت؟ فصل ششم نحوۀ مواجهۀ جلال با حکومت پهلوی است. فصل هفتم انتقادهای جلال از آموزشوپرورش را دربرمیگیرد. فصل هشتم نظر جلال دربارۀ چند موضوع متفرقۀ دیگر همچون فقر و بوروکراسی و اصلاحات ارضی را بیان میکند. فصل نهم نیز جمعبندی است.
به نظرم حُسن اصلی کتاب در این است که در همۀ این فصول، نویسنده کوشیده است از خلال نوشتههای جلال آراء و عقایدش را بیرون بکشد، در کنار هم قرار دهد و صورتبندی کند و به جمعبندی برسد.
در همین زمینه
- ۰۲/۱۱/۲۸