بدبختی را خودمان انتخاب میکنیم.
یک نفر از ما حاضر نیست برای چند دقیقه در روز و فقط چند دقیقه در روز از ماشین شخصی کمتر استفاده کند. درصد زیادی از ماشینهایی که در طول روز میبینم، تک سرنشین هستند. در خیلی از خیابانها دیگر حتی جا برای پارک یک دوچرخه نیست. من نمیدانم در چنین وضعیتی چرا این همه از خشکسالی تعجب کردهایم.
وحشتناکترین خصلت آدمها این است که دوست دارند همه چیز همیشه روی روال باشد، ولی کوچکترین تغییری در خودشان ایجاد نکنند. با این رفتارهایی که از مردم سر میزند، دارم کم کم به این نتیجه میرسم که واقعاً خیلی از مردم توانایی تصمیم گیری ندارند و در بحث محیط زیست و اقتصاد و کار و قانون گرایی و ... باید به شدیدترین شکل ممکن آنها رو مجبور به انجام کارهایی کرد که هرچند مطابق میل خودخواهانهی آنها نیست، ولی هم به نفع خودشان است و هم به نفع جامعه. آدمها راجع به همه چیز نظر میدهند و همیشه هم عصبانی و حق به جانب هستند ولی سهم خودشان در خلق این همه مشکل را نادیده میگیرند.
جالبترین قسمت این ماجرا مربوط به زمانی است که هر گاه صحبت از قوانین سخت گیرانه میکنید، عدهای با لحنی توأم با خشم خواهند گفت: «نمیشه مردم را با زور به کاری وادار کرد... نمیشه با زور اقتصاد رو کنترل کرد و ...» این جمله یک معنی بیشتر ندارد و آن هم این که طرف مقابل هم از جمله افرادی است که از قوانین سفت و سخت و حاکم شدن نظارت جدی فراری است و لذا عدم علاقه به تغییر در خود را به خواست کل مردم ترجمه میکند. در جواب این فرد باید گفت:
اول اینکه شما همین الان هم با زور مجبور به انجام خیلی کارها شدهای ولی چون برایت تبدیل به عادت شده، و یا اینکه در تقابل با منفعت طلبی شخصی شما نیست خم به ابرو نمی آوری.
دوم اینکه کمی به نقش دولتهای پیشرفته نگاه بیندازید تا ابزارهایی مانند مالیات و جریمه و ... را بهتر بشناسید و اینکه دولتها در مواردی که به زیان اقتصاد ملی است با چه قوانین سختگیرانهای به استقبال منفعت طلبان جامعه میآیند.
مادامیکه درک درستی از جامعه و اقتصاد و نقش قانون نداریم و مادامیکه منفعت طلبی شخصی را به هر چیز جمعی ترجیح بدهیم، آش همین آش است و کاسه همین کاسه.
بد نیست در انتهای ای نوشته به نقل از کتاب درسی روانشناسی که در دبیرستان پاس کردهام مطلبی نقل کنم:
مکانیسمهای دفاعی: انسانها در موقعیتی که زیر علامت سؤال قرار بگیرند، با روشهایی به دفاع از خود خواهند پرداخت که به مانیسمهای دفاعی مشهورند، از جمله:
- فرافکنی: روشی که در آن در پی مقصر هستید. این روش تقریباً پرکاربردترین مکانیسم دفاعی است. آسمان و ریسمان بافتنهای متعدد فلسفی و تاریخی معمولاً برای یافتن مقصر هستند.
- انکار: اینکه از بیخ و بن ماجرا را انکار کنید. گاهی انکار به این شکل خود را نمایش میدهد که برای اجتناب از چیزی، خود را در موقعیتی قرار میدهید که آن موقعیت را تجربه نکنید. مانند جمع آوری گداهایی که افلیج هستند از سطح شهر و در نهایت راندن آنها به محلات حاشیه شهر. در اینصورت شما فقط اصل ماجرا را انکار کردهاید. انکار صور مختلفی دارد و بسیار استفاده میشود.
- توجیه و دلیلتراشی: اینکه کار اشتباه خود را به چیز دیگری ربط بدهید و آن را توجیه کنید. مانند اینکه قانون شکنی و مصرف گرایی خود را به رفتارهای اشتباه حکومت ربط دهید و ندا سردهید: وقتی فلان چیز فلان جوره من چه کار میتونم بکنم.
اینها فقط سه تا از مهمترین مکانیسمهای دفاعی هستند. به جز اینها هم هستند روشهایی که بشر با آنها رفتار اشتباه خود را به اصطلاح «ماستمالی» میکند. اینها را داشته باشید در کنار «مغالطه» که معمولاً به دلیل ضعف در استدلال و منطق رخ میدهد. این است که همه به نوعی دچار اشتباه هستیم. باید برگردیم و خود را و تفکرات خود را اصلاح کنیم. غرور و غفلت و لج بازی بی حد ما یک میراث تاریخی است که بارها کشور ما را در معرض خطرهای بزرگ قرار داده. وهمیات و ذهنیات را کنار بگذارید. آنهایی که به کار شستشوی مغزی من و تو مشغولند اگر صلاح ما را میخواستند از نابودی کسی نمیگفتند، که بر عکس از راههای ساختن میگفتند. چرا در این 40 سال معلومات لازم برای کشاورزان، بازاریان و عموم مردم ارائه ندادند تا معلومات ما در اقتصاد، محیط زیست، آبیاریهای مدرن و ... ارتقا پیدا کند؟ اینها که این همه دم میزنند اگر ذرهای امید داشتند که به این میهن بازخواهند گشت و اگر ذرهای امید داشتند که در بین مردم خواهانی دارند به جای این همه نغمهی ناامیدی، روشهای ساختن را میگفتند تا روزی که پای در این کشور نهادند یک کویر با مشتی آدم روانی و متوهم تحویل نگیرند. ماشینهای خود را در خانه پارک کنیم. برای لاقل 120 روز آینده کمی سوخت فسیلی کمتری به این جو وارد کنیم. در پی جایگزینی عادتهای مصرف آب و مصرف برق و عادتهای غذایی غلط با روشها و عادتهای درست باشیم. هیچ میدانید مصرف هندوانه و گوشت قرمز گاوی چه حجم عظیمی از آبهای ما را به نابودی میکشاند؟ دست روی دست گذاشتن و برای رخ دادن فاجعه ثانیه شماری کردن یک حماقت مسلم است. اگر کمی و فقط کمی بیش از این به محیط زیست خود آسیب بزنیم دیگر در سراشیبی بازگشت ناپذیری تخریب محیط زیست فرو خواهیم غلطید و آن جاست که هیچ چیز مگر مرگ درد ما را دوا نخواهد کرد. بله دوست عزیز! بیاندیشیم.