دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

۱۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

یادگیری انگلیسی یک تجربه آشنا برای همه ماست. یا الان داریم زبان یادمی‌گیریم یا یه زمانی سعی داشتیم زبان یادبگیریم. حالا این یادگیری زبان، با کلاس رفتن باشه یا خودآموز، به هر حال مسأله زبان برای ما ایرانی‌ها یک مسأله‌ی همیشگی هست. حالا می‌گم چرا. 

شاید هم اینکه شما جزو اون دسته افرادی باشی که می‌خواهی یادگیری زبان رو شروع کنی! و این «یه روزی زبان رو شروع می‌کنم» الان شده چند سال و شما هنوز یادگیری زبان رو شروع نکردی.

البته این وسط یه تعداد هستن که زبان رو یاد می‌گیرن و ازش استفاده می‌کنن. اونهایی که بعد از چند سال کلاسِ درس و مشق و مدرسه نتونستن زبان یادبگیرن، بالاخره باید چه کار کنن؟

قبلاً یه نوشته داشتم به این موضوع: بیشتر از همه پول می‌دهیم اما کمتر از همه زبان بلدیم. حالا می‌خوام یه مقدار بیشتر راجع به این موضوع صحبت کنم.

 

  • ۱ نظر
  • ۲۶ شهریور ۹۸ ، ۰۲:۱۶
  • اسماعیل

من آدم صبوری هستم و هیچ وقت نیازی ندیدم با آدم‌های اطرافم وارد بحث بشوم. هر وقت مطلبی خلاق افکارم می‌بینم، خیلی راحت از کنار آن می‌گذرم. ولی چیزی هست که این روزها به شدت روی اعصاب من است. شاید شما هم مثل من این تجربه را داشته باشید، شاید هم هنوز نه!

بازاریاب‌های شرکت نیوشا در شبکه‌های اجتماعی طوری عمل می‌کنند که مثابه دقیق ایجاد مزاحمت است. هم رفتارهای مزاحمت آمیز و اصرار به اینکه حتماً در «مسنجر» حضور یابند و خیلی صمیمی و بی‌مقدمه و با لحنی طلبکارانه به تبلیغ کار خود بپردازند. و حرف‌های تکراری در مورد «گیاهان دارویی» که بیشتر به یک مکتب عرفانی جدید می‌ماند؛ همه روی هم خیلی آزار دهنده و بیشتر شبیه یک ضد تبلیغ است.

  • ۱ نظر
  • ۲۱ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۵۸
  • اسماعیل
  • ۰ نظر
  • ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۵۷
  • اسماعیل
  • ۲ نظر
  • ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۰۳:۲۵
  • اسماعیل

  • ۰ نظر
  • ۱۴ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۴۷
  • اسماعیل

امشب سری به گوشه و کنارهای دلم زدم و این شعر و این آهنگ رو براتون آوردم. امیدوارم خوشتون بیاد. 

  • ۲ نظر
  • ۱۳ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۵۶
  • اسماعیل
تو زندگی هر مرد فقط یکی دو بار پیش میاد که زنی در مسیر زندگیش قرار بگیره که احساس کنه اگر نداشته باشتش بازنده‌ای بیش نیست. غیر از این حالت، با هر کی دیگه ازدواج کنه بازنده‌ای بیش نیست.
  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۴۷
  • اسماعیل

چقدر از زمان روزانه خود را به درد دل کردن و نالیدن اختصاص می‌دهید؟ چقدر وقت صرف قضاوت کردن آدم‌ها می‌کنید؟ چقدر توی دلتان حرف نگفته و درد فروخورده دارید؟ چقدر وقت صرف سرک کشیدن در امورات دیگران می‌کنید؟ چندبار در روز به همراه کسی یا کسانی دیگر به غیب کردن از فردی یا افرادی دیگر می‌پردازید؟ چند بار در هر روز در پاسخ به یک جمله ساده، ژست تهاجمی می‌گیرد و با جملات خود روح دیگران را زخمی می‌کنید؟ چند درصد اظهار نظرهای روزانه شما حاوی عیب جویی از دیگران است؟

اینها از جمله علت‌های اصلی غم‌ها، اضطراب‌ها و ناراحتی‌ها و افسردگی‌هایی هستند که در جواب چرایی آنها می‌گوییم: نمی‌دانم چرا ولی غمگینم!

  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۵۲
  • اسماعیل
  • ۰ نظر
  • ۱۲ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۵۳
  • اسماعیل
  • ۱ نظر
  • ۱۱ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۴۵
  • اسماعیل
هفتاد نکته راجع به just، یازده نکته راجع به نقطه، بیست و پنج نکته راجع به ویرگول، 7 نکته راجع به I ... واقعا این همه جزئیات من درآوردی برای یادگیری زبان لازمه؟
فکر می‌کنین چجوری یه فردی رو 5 سال میکشن آموزشگاه و کلی پول ازش می‌گیرن؟ یا چجوری میشه 70 تا دی وی دی رو به قیمت چند میلیون تومن فروخت. خود آمریکایی‌ها این همه نکته بلدن؟
والا برای یادگیری هر زبانی نهایت یکسال وقت و خواندن چندتا کتاب جمع و جور کافیه. روش ما غلطه! روش باید درست باشه
وقتی این کارهای هموطنان رو میبینم یاد نهضت حروفیه و نقطویان می‌افتم. معتقد بودند که هر حرف الفبا اسراری داره که در نهایت شما به اون دست پیدا نمی‌کنید. فقط ما بلدیم بیایید مرید ما بشید.
  • ۰ نظر
  • ۰۸ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۲۳
  • اسماعیل

حسین منزوی یکی از شعرای خوش ذوق و توانمند معاصر ماست. در زیر شعری از ایشان را خواهید خواند. وقتی این شعر را خواندم، بلافاصله چند بیتی شعر به ذهنم خطور کرد که آن را به عنوان یک جوابیه بر این شعر در اینجا منتشر می‌کنم. 

  • ۰ نظر
  • ۰۵ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۰۹
  • اسماعیل
هر وقت ایده‌ای به ذهن من خطور می‌کنه word رو باز می‌کنم؛ ایده‌ام رو درش تایپ می‌کنم (که ممکنه تا حدود یک ساعت هم طول بکشه) و بعد اون رو در یکی از ده پوشه‌ای که از قبل در درایو نوشتن تعبیه کردم، ذخیره می‌کنم. هر از گاهی سراغش می‌رم و تا تکمیل نشه منتشرش نمی‌کنم. ممکنه برای کامل کردن یک ایده کلی مقاله بخونم. کتاب بخونم و یا حتی با چند نفر صحبت کنم.
یکی از این ایده‌ها که مدتی دارم در موردش یک مقاله می‌نویسم اینه: چرا ما آدمهای ناراحتی هستیم؟
عمده حرفهای من در اون مقاله 2500 کلمه‌ای شده این 6 دلیل. احسا کردم زیادی درش توقف کردم. تعداد کلمات روز به روز بیشتر میشه ولی من اون رضایتی که باید رو ندارم . لذا با شما در میون میذارم. به لیست زیر نگاهی بندازین و اگر نظری دارید در کامنت اضافه کنید. متشکرم.
 
چرا آدمهای ناراحتی هستیم؟
1. چون با هم صحبت نمی‌کنیم.
2. چون از خودمان غافلیم.
3. چون وقت زیادی را در شبکه های اجتماعی هدر می‌دهیم.
4. چون تحرک کافی نداریم.
5. چون به یکدیگر به نگاه تمسخر و تحقیر نگاه می‌کنیم.
6. چون خودخواه هستیم.

 

  • ۱ نظر
  • ۰۱ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۱۹
  • اسماعیل
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات