دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امید» ثبت شده است

وقتی غبار پیش رو می‌نشیند و دوردست‌های جاده مقابلت آشکار می‌گردد، می‌توانی بی هیچ دغدغه‌ی گمراه شدن یا زمین خوردن مسیر را بدوی. وقتی افق پیش رو فراخ است، رفتن نه رنج که اکتشافی دم به دم است. وقتی روشنای خورشید در دور دست‌ها چشمت رو می‌سوزاند این امید است که در تو جریان می‌یابد. حرارت این خورشید امید بخش هزار بار تقدیم شما باد.

  • ۰ نظر
  • ۱۹ فروردين ۹۸ ، ۰۵:۱۶
  • اسماعیل
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات