دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

۵۶ مطلب با موضوع «ادبیات داستانی» ثبت شده است

«وقتی نابغه‌ای حقیقی در دنیا پیدا می‌شود می‌توانید او را از این نشانه بشناسید: تمام ابلهان علیهش متحد می‌شوند.» 

جاناتان سوئیفت (نویسنده سفرهای گالیور)

داستان انتشار اتحادیه‌ی ابلهان نوشته‌ی جان کندی تول داستان غریبی است. جان کندی کتاب را در سی سالگی نوشت و بعد از اینکه هیچ ناشری زیر بار چاپ آن نرفت به زندگی خود پایان داد. مادرش یازده سال تلاش کرد تا بالاخره دانشگاه لوییزیانا راضی به انتشار کتاب شد. کتاب به محض انتشار غوغا به پا کرد و همان سال - 1981 - جایزه پولیتزر را ربود. شاید بتوان محبوبیت کتاب را با ناطور دشت سلینجر مقایسه کرد.

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۰۲ ، ۱۶:۱۵
  • اسماعیل

مقدمه آلبرکامو بر کتاب "بیگانه"

دیرگاهی پیش "بیگانه" را در جمله‌ای خلاصه کردم که تصدیق می‌کنم بسیار شگفت‌نما و خارق اجماع است: «در جامعه‌ی ما هر آدمی که در سرِ خاکسپاریِ مادرش نگرید ،خودش را در معرض این خطر می‌آورد که محکوم به مرگ شود." مرادم از آن گفته، جز این نبود که، قهرمان کتاب محکوم می‌شود؛ زیرا در بازی همگانی شرکت نمی‌کند. بدین معنی، او با جامعه‌ای که در آن می‌زید بیگانه است. در حاشیه، در کناره‌ی زندگی خصوصی، منزوی و لذت‌جویانه پرسه می‌زند. ... اگر آدم از خودش بپرسد که مورسو از چه باره در بازی همگانی شرکت نمی‌کند، پاسخش ساده است: مورسو از دروغ گفتن سرباز می‌زند.

دروغ گفتن نه تنها آن است که چیزی را که راست نیست بگوئیم. بلکه همچنین و بویژه، آن است که چیزی را راست‌تر از آن چه هست بگوئیم و در مورد دل انسان بیشتر از آنچه احساس می‌کنیم بگوئیم. این کاری است که همه‌مان هر روز می‌کنیم تا زندگی را ساده‌ گردانیم. مورسو برخلاف آنچه می‌نماید نمی‌خواهد زندگی را ساده گرداند. مورسو می‌گوید که او چیست،از گُنده جلوه دادن احساس‌هایش سرباز می‌زند و جامعه بی‌درنگ احساس خطر می‌کند....

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۰۲ ، ۱۰:۱۲
  • اسماعیل

راز فال ورق نام کتابی‌ست نوشته یوستین گوردر نویسنده نروژی. این کتاب در ۵۳ فصل نوشته شده و هر یک از فصل‌های آن به نام یکی از برگ‌های ورق نام‌گذاری شده. ماجرای کتاب در مورد سفر پسری‌ست در جستجوی مادر به همراه پدرش. این کتاب همچون کتاب دیگر این نویسنده، دنیای سوفی، فلسفه را به زبانی ساده بیان می‌کند.

در زیر بخشی از گفتگوی دو شخصیت داستان را می‌آوریم:
«
-...ورقها نقش مهمی در تقویمی که ما در اینجا دنبال می‌کنیم ایفا کردند.
-گفتی تقویم؟
-بله، یک سال پنجاه و دو هفته دارد؛ سهم هر ورق یک هفته است.
به حساب کردن پرداختم و گفتم:
- پنجاه و دو ضرب در هفت می‌شود، سیصد و شصت و چهار روز.
-ولی یک سال سیصد وشصت و پنج روز دارد.  به همین جهت روز آخر را روز ژوکر می‌نامیم. این روز به هیچ ماه و هفته ای از سال تعلق ندارد. یک روز اضافی است که در آن هر اتفاقی می‌تواند بیفتد. هر چهار سال[سال کبیسه] دو تا از این روزهای ژوکر دارد.
- این ...؟

  • ۰ نظر
  • ۲۰ شهریور ۰۲ ، ۱۵:۰۸
  • اسماعیل

فایل صوتی نمایش
حجم: 27.2 مگابایت

مَکبِـث (انگلیسی: Macbeth) نمایشنامه‌ای تراژیک اثر ویلیام شکسپیر است. این نمایشنامه کوتاه‌ترین تراژدی و یکی از محبوب‌ترین آثار اوست که بنا به اعتقاد بسیاری بین سال‌های ۱۵۹۹ و ۱۶۰۶ میلادی نوشته شده‌است.
نمایش رادیویی مکبث، به کارگردانی میکائیل شهرستانی بر پایه‌ی ترجمه‌ی داریوش آشوری اجرا شده است. یک اجرای ماندگار از یک ترجمه‌ی شاهکار.

شخصیت های اصلی نمایش عبارتند از:

دانکن Duncan ، شاهِ اسکاتلند

دانلبین Donalbain و ملکم Malcolm ، پسران‌اش

بنکو Banquo و مکبث Macbeth ، سرداران‌اش

مکداف Macduff و راس Rosse ، بزرگزادگان اسکاتلند

فیلیانس Fleance ، پسر بنکو

سیوارد Siward ، سردار سپاهیان انگلیسی

سیوارد جوان Young Siward ، پسر اش

لیدی مکبث 

لیدی مکداف

  • ۰ نظر
  • ۱۶ شهریور ۰۲ ، ۱۳:۳۸
  • اسماعیل

یکی از چیزهایی که به نظر من خیلی مسخره می‌آید توقف ذهنی ما به شکل وسواسی بر روی موضوعاتی متعلق به گذشته است. مسائلی که نه اهمیتی برای اندیشه‌ی ما دارند و نه دلیل تاریخی مهمی برای پرداختن به آن‌ها وجود دارد

یکی از این توقف‌های وسواس‌گونه، پرداختن به حیطه‌ی شخصی نویسندگان و هنرمندانی است که اکنون در میان ما نیستند. اگر اهل ادبیات و هنر هستید، اگر اهل آفرینش ادبی هستید و اگر می‌خواهید بخوانید تا بیشتر بفهمید و دنیای ذهن خود را گسترش دهید، در این صورت به ما چه هیچ ربطی ندارد که مدام نویسنده عاشق کدام شاعر بوده. به ما هیچ ربطی ندارد که کدام عکس در کدام سال گرفته شده و آن را از میان آلبوم عکس‌های شخصی فردی بیرون کشیده و این ور و آن ور به اشتراک بگذاریم.

  • ۰ نظر
  • ۰۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۴۷
  • اسماعیل

در داستان‌ ایرانی بسیار دیده‌ام که نویسنده از نام‌های خیالی یا بسیار کمیاب استفاده می‌کند. به نظر شما علت این کار چیست؟

Photo by Dustin Lee on Unsplash

  • ۲ نظر
  • ۱۴ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۰۲
  • اسماعیل

دوستان و عزیزان سلام و صد سلام

قبل از صحبت از داستان نویسی، امیدوارم در هر حالی که هستید خوش و خرم باشید. آرزو دارم در این آخرین ساعات سال 1397 در کنار خانواده باشید و با کمال تندرستی منتظر سال جدید باشید. اگر سال 97 برای شما یک سال ایده‌آل نبوده و یا اگر اتفاق تلخی برای شما در این سال رخ داده؛ با تمام وجود آرزو می‌کنم در سال 1398 تنتان نیازمند طبیب مباد. امیدوارم تلخی نبینید. امیدوارم با دوستان و عزیزانتان شیرینی‌های بیشتری را تجربه کنید. و امیدوارم به ارزوهای خودتون برسید. 

سه مقاله داستان نویسی

در زیر من سه تا از مقاله‌های خودم را که در زمینه داستان نویسی است؛ برای شما فهرست کرده‌ام. امیدوارم از خواندن آن‌ها لذت برده و هم بهره لازم را ببرید. 

1. داستان نویسی سپیدسرایی نیست

در این مقاله به این موضوع پرداخته‌ام که اساساً بین زبان شعر و زبان داستان تفاوت بسیاری وجود دارد. این دو نوع ادبی، دو نوع جدا از هم هستند و لازم است بین دو تفاوت قائل باشیم. شاید هرکس دیدگاه خاص خود را داشته باشد که از این نظر نمی‌توان بر کسی خرده گرفت. اما من نیز به عنوان فردی که به نثر دیدگاه خاص خود را دارم در اینجا شرح داده‌ام که بین نثر داستانی و زبان شعر سپید چه تفاوتی هست. لینک مقاله: داستان نویسی،سپید سرایی نیست

2. اعداد اول تنها نیستند، آنها اول هستند. 

در این مقاله به بررسی رمان تنهایی اعداد اول پرداخته‌ام. امیدوارم از خواندن مقاله لذت برده و هم اگر تمایل به خواندن کتاب در شما شکل گرفت، آن را در سال جدید بخوانید و از آن نیز لذت ببرید. لینک مقاله: اعداد اول تنها نیستند، آنها اول هستند. 

3. گزارش یک آدم ربایی

این مقاله به بررسی یک رمان از گابریل گارسیا مارکز می‌پردازد که از آثار دیگر او متمایز است. نثر و ساختار و ایضاً موضوع بسیار واقعی‌تر و در محیطی رئال اتفاق می‌افتد. اگر تصور شما محدود به صد سال تنهایی است مطمئن باشید این کتاب تصور شما را عوض می‌کند. امیدوارم این کتاب را در اولویت‌های اولین کتابهایی که باید در سال 98 بخوانید قرار دهید. لینک مقاله: گزارش یک آدم ربایی

مقاله‌های دیگر در زمینه داستان نویسی

اگر به داستان نویسی علاقه دارید از این لینک مقاله‌های بیشتری را بیابید. مقاله‌ها کوتاه است و وقت زیادی از شما را نخواهد گرفت. امیدوارم به همان اندازه نیز برای شما مفید باشد. دیگر مقاله‌های داستان نویسی

برنامه سال جدید و داستان نویسی

همچنین به زودی و قبل از پایان سال 97 نوشته‌ی کوله پشتی (تجربیات سال 97) را منتشر خواهم کرد. در سال جدید برنامه دارم اولین مقاله‌ای که می‌نویسم در این خصوص باشد که چرا داستان نویس شدم. 

روز و روزگار بر همه شما مبارک باشد. 

داستان نویسی

  • ۰ نظر
  • ۲۸ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۵۲
  • اسماعیل

همینگوی. گری کوپر. ورونیکا کوپر. عکس از رابرت کاپا

همینگوی. گری کوپر. ورونیکا کوپر. عکس از رابرت کاپا

  • ۰ نظر
  • ۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۳۴
  • اسماعیل

خانم سرور کسمائی در صفحه فیسبوک خود خبر از بازنشر ترجمه‌ی فرانسوی رمان «دائی جان ناپلئون» داد. این رمان که معروف‌ترین اثر ایرج پزشکزاد است برای اولین توسط دیک دیویس به انگلیسی (1996) ترجمه شد. سرور کسمائی نیز ترجمه فرانسوی آن را در سال 2012 منتشر کرد. اکنون بنا بر آنچه خود ایشان در صفحه‌ی فیسبوک خویش ما را از آن مطلع ساخته است، چاپ دوم این کتاب ارزشمند نیز در راه است. این کتاب جزو پرخواننده‌ترین کتاب‌ها در میان ما ایرانیان است. ویژگی‌هایی در این اثر هست که آن را از بسیاری دیگر آثار طنز معاصر جدا ساخته است. 

این موفقیت را به ایرج پزشکزاد و نیز به سرور کسمائی تبریک گفته و امیدوارم آثار ادبی بیشتری از جامعه فارسی زبان به جهانیان ارائه شود. 

در مقاله‌ی «درباره دایی جان ناپلئون و راز زنده ماندنش» که بر روی درگاه اینترنتی سایت «نوار» قرار داده شده است می‌توانید بررسی موجز و مفیدی از این کتاب را مطالعه بفرمائید. 

در اینجا ناشر فرانسوی کتاب را معرفی کرده و لینک فروش را قرار داده است. 

لینک کتاب بر روی ویکی پدیا

وبسایت شخصی سرور کسمائی: http://sorourkasmai.com

  • ۰ نظر
  • ۰۸ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۱۷
  • اسماعیل

نویسندگان خبرنگار

طبق نظرسنجی‌ها، روزنامه‌نگاری و خبرنگاری یکی از سخت‌ترین شغل‌های جهان است. از سوی دیگر علاوه بر سختی، روزنامه‌نگاران و خبرنگاران به خاطر درگیری با اخبار ناگوار، بیش از بقیه مردم در معرض افسردگی و مشکلات روحی هستند. اما هر چه باشد روزی یک نویسنده، روزنامه‌نگار، پژوهشگر یا ...، الهام‌بخش ما بوده و با آثارش ما را تحت تأثیر خود قرار داده است. به همین خاطر به مناسبت 17 مرداد، روز خبرنگار، بهتر است به احترام آنان که لذت زندگی نصیب خودشان نشد اما ما را به لذت رساندند کلاه از سر برداریم و دستاوردهایشان را مرور کنیم.

  • ۰ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۰۲:۳۱
  • اسماعیل

این داستان را از این جهت این‌جا و در این وبلاگ ذکر می‌کنیم که نمونه‌ی بارز یک طنز ساده و روان است کمه ضمن اشارات مستقیمی که به موضوعات مبتلابه جوامع دارد اما به دلیل مهارت نویسنده شکل داستانی خود را حفظ کرده است و خواننده را تا به انتها به همراه خود می‌کشد. نکته‌ی دیگر، بی‌زمان و بی‌مکان بودن داستان است. این یک نکته‌ی قوت محسوب می‌شود چرا که وقتی راجع به زمان و مکان خاصی می‌نویسید، در این صورت نوشته‌ی شما بیشتر روح ژورنالیستی دارد و تو گویی گزارشی است و یا تحلیلی است در یکی از صفحات داخلی یک روزنامه‌ی همان جامعه و مایِ خواننده الان داریم یک آرشیو از روزنامه‌های آن زمان را ورق می‌زنیم. این دو به این دلیل مهم با هم فرق دارند.

  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۱۲
  • اسماعیل

ادبیات اقلیت ـ روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ نشستی با موضوع ادبیات داستانی معاصر روس با حضور خانم دکتر یوگِنیا نیکیتنکو، پژوهشگر روس و جمعی از داستان‌نویسان و علاقه مندان ادبیات داستانی در شهر کتاب قم برگزار شد.

این مطلب به صورت یک فایل ورد روی سیستم ذخیره بود. امروز نگاهی بهش انداختم، ابتدا فکر کردم تاریخ برگزاری این نشست مربوط به سال 96 باشد ولی وقتی جستجو کردم و لینک اصلی مطلب را یافتم، متوجه شدم که در واقع تاریخ آن سال 1395 است. به هر حال برای دوستداران ادبیات خالی از لطف نیست که نگاهی دوباره به این گفتگو بیاندازند. خاصه کسی مثل من که ادبیات روس را دوست دارد. 

  • ۰ نظر
  • ۰۳ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۱۲
  • اسماعیل

هارولد بلوم / ترجمه: بهار احمدی‌فرد

راسکلنیکف دانشجوی ملولی است که خیال کشتن پیرزن رباخوار را در سر دارد. فانتاسماگوریای (فانوس خیال) او زمانی به حقیقت می‌پیوندد که نه‌ فقط پیرزن بلکه خواهر ناتنی نیمه‌دیوانه پیرزن را هم به قتل می‌رساند. پس ‌از آن، بخش اعظم سرنوشت راسکلنیکف به‌ مواجهه او با سه کاراکتر اصلی رمان وابسته است. اولین، سونیاست، فرشته جوان پرهیزگاری که خویشتن را قربانی کرده تا زندگی خواهر و برادر بینوایش را تامین کند. کاراکتر بعدی پارفیری پترویچ است، بازرس هوشمندی که سرِ حوصله خواهان قصاص راسکلنیکف است. سومی؛ سویدریگایلف است که از همه جذاب‌تر است. او بنای یادبود باشکوهی از نفس‌گرایی نهیلیستی و شهوت سرد و بی‌روح است.

داستایوسکی

  • ۰ نظر
  • ۰۲ اسفند ۹۷ ، ۱۷:۲۸
  • اسماعیل

دوستانی که به مارک تواین علاقه دارند می‌توانند اینجا کلمات قصار مارک تواین رو مطالعه کنند: 

http://www.twainquotes.com/index.html

Now if you or any other really intelligent person were arranging the fairnesses and justices between man and woman, you give the man a one-fiftieth interest in one woman, and the woman a harem.

- Letters from the Earth

Mark Twain statue, Trinity Park,
Fort Worth, Texas
Photo by Barbara Schmidt © 2010

  • ۰ نظر
  • ۰۱ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۰۱
  • اسماعیل

زمستان تپه های سوما

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به بهانه چاپ تازه‌ترین رمان خانم اکرم پدارم نیا با ایشان مصاحبه‌ای داشته‌اند که خواندن آن را برای دوستداران ادبیات داستانی لازم می‌دانم. نکاتی در این گفتگو هست که لازم است خیلی از ما به آن توجه کنیم. چه کسی که می‌نویسد و چه کسی که می‌خواند. چه آنکه به کتاب گرایش دارد به هر حال به درد اندیشیدن دچار است و آدم متفکر باید از کلیشه‌ها و تفکرات تکراری برهد! مصاحبه را با دقت بخوانیم. 

ستاره گویی همان پرسش فوکو را مطرح می‌کند و شخصیت‌های دیگر داستان را وامی‌دارد که در خلوتگاه خود از خودشان بپرسند: «آیا من بهنجارم؟»

 مجید صابری: «زمستان تپه‌های سوم» تازه‌ترین رمان اکرم پدرام‌نیا است که برهه‌ای از تاریخ معاصر ایران را به تصویر و نقد می‌کشد. به مناسبت انتشار این رمان با پدرام‌نیا به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

  • ۲ نظر
  • ۰۱ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۰۱
  • اسماعیل

مجموعه داستان حسن محمودی داستان محکوم به اعدام تبرئه شده ای است که بارها تا پای چوبه دار رفت و سر آخر بخت با او یار بود که زنده بماند اما همچنان نگران چهارده سالگی دختران دیگر است. سومین مجموعه داستان حسن محمودی با عنوان «از چهارده سالگی می ترسم» که داستان های آن را در فاصله سال های 81 به این سو نوشته شده است از سوی نشر چشمه منتشر شد.

مجموعه داستان «از چهارده سالگی می ترسم» شامل داستان های با نام های «قول و قرار»، «صبر ایوب»، «ناخن ها و آوازها»، «ناخن و دودها»، «سی در»، «خیانت»، «نفرین عشق»، «از چهارده سالگی می ترسم»، «دیشب در باران گم شدیم» و «پله هایی که بالا نرفتم» است. بلندترین داستان این مجموعه «صبر ایوب» نام دارد و یک داستان 70 صفحه ای درباره جنگ ایران عراق و حواشی آن است. 

  • اسماعیل
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات