دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

۴ مطلب با موضوع «شعر ایران و جهان» ثبت شده است

«خیلی خوشحالم که رفته‌ای به جایی که نشانی از این زندگی قلابی روشنفکری تهران ندارد. سعی نکن زیاد شعر بگویی. فریفته‌ی هیجان و شدت نشو. بگذار همه چیز در ذهنت ته‌نشین شود. آنقدر ته‌نشین شود که فکر کنی اصلا اتفاق نیفتاده، زندگی کن تا از یکنواختی بیرون بیایی. اوضاع ادبیات، همان شکل است که بود، مقدار زیادی وراجی و حرف مزخرف زدن و مقدار کمی کار... من که دلم به هم می‌خورد و تا آنجا که بتوانم سعی می‌کنم خودم را از شعاع این مقیاس‌ها و هدف‌های احمقانه و مبتذل کنار نگه دارم. من به دنیا فکر می‌کنم، هر چند امید دنیایی شدن خیلی کم و تقریباً صفر است، اما خوبیش این است که آدم را از محدودیت این محیط چهار در دو و این حوض کرم‌ها نجات می‌دهد و دیگر از اینکه در مراکز حقیر هنری این مملکت مورد قضاوت قرار گرفته است و بدبختانه رد شده است، وحشتی نخواهد کرد. حتی خنده‌اش خواهد گرفت.»

برگرفته از شماره اول «دفترهای زمانه»

فروغ فرخزاد
احمدرضا احمدی
  • ۰ نظر
  • ۲۱ مرداد ۰۳ ، ۱۵:۵۹
  • اسماعیل
[ناصر حریری:] ممکن است که نظرتان را در مورد کارهای فروغ بفرمایید؟

[پرویز ناتل خانلری:] مقداری از اشعار فروغ واقعاً خوب هستند؛ اما در عین حال، او اشعاری دارد که خودش را در آن‌ها لوس کرده و خواسته ادایی دربیاورد که معنا و اعتباری ندارد، مگر از جنبه فُکاهی. فروغ برای اولین بار در زبان فارسی بیان احساسات عاشقانهٔ زن را به میان آورده است. لذات احساسات زنانه به خوبی در کار فروغ دیده می‌شود. پیش از او، وقتی که شما دیوان‌های زنان شاعر را می‌خواندید، هیچ نمی‌توانستید بفهمید که آن‌ها را واقعاً زنی سروده باشد. معانی و مضامین آن اشعار همان‌ها بود که مردان می‌سرودند و می‌گفتند.

[ناصر حریری:] به این ترتیب ارزش کار فروغ در بیان این نوع احساسات است؟

[پرویز ناتل خانلری:] بله برای این‌که این کار تا پیش از فروغ در زبان فارسی سابقه نداشته است. نه در دیوان جهان خاتون که مفصل است و در عصر حافظ هم منتشر شد، نه در اشعار مسطورهٔ [مستورهٔ] کردستانی و نه در دیوان پروین اعتصامی، شما هرگز با چنین احساساتی برخورد نمی‌کنید، چرا که این نوع بیان در جامعه بسیار ناپسند شمرده می‌شد. جامعه نمی‌توانست بپذیرد که زنی از احساسات و شهوات خود سخن بگوید. به همین جهت هم، زنان شاعر ما اصولاً نمی‌توانستند چنین جرئتی به خودشان بدهند، اما فروغ این کار را کرد و این پرده را کنار زد. در ادبیات سایر کشورها هم این، نظایر خیلی زیادی ندارد. در آنجا هم زنی که با صداقت و شهامت احساساتش را بیان بکند نادرند [نادر است].

ناصر حریری (۱۳۶۶). هنر و ادبیات امروز: گفت‌وشنودی با دکتر پرویز ناتل خانلری و دکتر سیمین دانشور. چاپ اول. بابل: کتابسرای بابل. صفحات ۹۶-۹۷.
  • ۰ نظر
  • ۱۴ خرداد ۰۳ ، ۱۷:۱۶
  • اسماعیل

مشخصات کتاب

  • نام کتاب: وَرْقه و گُل‌شاه عیوقی
  • نوبت چاپ: اول
  • محل چاپ: تهران
  • ناشر: دانشگاه تهران
  • سال چاپ: ۱۳۴۲
  • تعداد صفحات: ۱۳۵

بررسی کامل کتاب وَرْقه و گُل‌شاه عیوقی

«وَرْقه و گُل‌شاهِ» عیوقی منظومه‌ای عاشقانه و متعلق به نیمۀ دوم قرن پنجم هجری قمری است (ویکی‌پدیا). داستان این منظومه برگرفته از ادبیات عرب است و گویا روایت دیگری از داستان شاعر عرب، عروة بن حزام العذری با دختر عمش، عفراء بنت عقال باشد (1 و 2). داستان در بحر متقارب سروده شده است و اگرچه موضوعی عاشقانه دارد، اما بخش‌های وسیعی از آن به وصف صحنه‌های جنگ و رزم اختصاص دارد و شاعر در این صحنه‌ها بسیار متأثر از شاهنامۀ فردوسی است. از شاعر این منظومه اطلاعات چندانی در دسترس نیست، جز این‌که مسلمان بوده، معاصر محمود بن ملکشاه سلجوقی بوده و این منظومه را در طول یک سال سروده است.

  • اسماعیل

هر کجا مرز کشیدند، شما پُل بزنید

حرف تهران و سمرقند و سرپل برنید

هر که از جنگ سخن گفت بخندید بر او

حرف از پنجرۀ رو به تحمل بزنید

نه بگویید، به بت‌های سیاسی نه، نه!

روی گور همۀ تفرقه‌ها گل بزنید

مشتی از خاک بخارا و گِل از نیشابور

با هم آرید و به مخروبۀ کابُل بزنید

  • اسماعیل
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات