بازرایاب‌های شرکت نیوشا، اعصاب خوردکن‌ترین
من آدم صبوری هستم و هیچ وقت نیازی ندیدم با آدمهای اطرافم وارد بحث بشوم. هر وقت مطلبی خلاق افکارم می‌بینم، خیلی راحت از کنار آن می‌گذرم. ولی چیزی هست که این روزها به شدت روی اعصاب من است. شاید شما هم مثل من این تجربه را داشته باشید، شاید هم هنوز نه!
بازاریاب‌های شرکت نیوشا در شبکه‌های اجتماعی طوری عمل می‌کنند که مثابه دقیق ایجاد مزاحمت است. هم رفتارهای مزاحمت آمیز و اصرار به اینکه حتماً در «مسنجر» حضور یابند و خیلی صمیمی و بی‌مقدمه و با لحنی طلبکارانه به تبلیغ کار خود بپردازند. و حرف‌های تکراری در مورد «گیاهان دارویی» که بیشتر به یک مکتب عرفانی جدید می‌ماند؛ همه روی هم خیلی آزار دهنده و بیشتر شبیه یک ضد تبلیغ است.
اول اینکه من در خراسان شمالی به دنیا آمده و بالیده‌ام. تمام آنچه برای این شرکت «یک محصول عرفانی» است، برای ما در همه فصل‌های ساب جزئی از خوراک روزمره ماست. همانگونه که کشمش و انجیر خشک شده (ما می‌گوییم کِشته) و بادام و تخمه آفتابگردان و گندم تفت داده شده و سنجد جزئی از خوراکی‌های روزمره ماست، آنخ و استوخودوس و گل و گاوزبان و .. را هم خودمان با دست خودمان از دامن طبیعت جمع آوری می‌کنیم. همه می‌دانند که این گیاهان خاصیت‌های زیادی دارند. ولی اینکه «دارو» نیستند و نمی‌توانند نقش دارویی مانند مثلاً ایبوپروفن هر هشت ساعت یک بار بخور آن هم در لحظه بیماری را ایفا کنند. ثانیاً بهترین روش مصرف این گیاهان، به صورت جزئی از برنامه خوراکی روزمره با رعایت حد اعتدال در طول سال است. و در نهایت اینها نه می‌توانند کبد چرپ ناشی از زندگی در تهران را حل کنند و نه می‌توانند به آدمی که دچار اختلال فکری و روانی است «آرامش» ببخشند.
شبیه همین عرفان، این روزها در مورد قهوه هم دیده می‌شود. عرفان قهوه! کافی است یا یک قهوه فروش سر صحبت را باز کنید تا شما را از مراحل نزدیکی به خدای قهوه آشنا کنند!
والا و بلا اینها همه از وسواس فکری ناشی می‌شود. وسواس ذهنی و تمایل به ذهنی گرایی. واقعیت فقط یک چیز ساده است. تمام این نوشیدنی‌ها و خوردنی‌ها در کنار فواید غذایی که دارند (و معجزه نیستند) برای ما طعم لذت بخشی را تداعی می‌کنند و برای دور هم نشستن‌ها و صحبت‌های آدمهای صافی ضمیری مناسبت که قدر نعمت دوستی می‌دانند. تمام.
این را هم ناگفته نگذارم که با خیلی از این بازاریاب‌ها صحبت که کرده‌ام و خیلی از کافه‌های دور و اطراف کشور، هیچ کدام حتی به درستی نمی‌دانند که چه چیزی را باید با چه چیز دیگری تناول کرد. مثلاً گل گاو زبان باید با لیموی تازه که داخل دمنوش ولرم چکیده می‌شود تناول شود و ... لااقل یادبگیرم و بعد اظهار نظر کنیم.
با طبیعت آشتی کنیم و البته از این روند تخریب طبیعت و استحصال بی‌رویه گیاهان دارویی هم خودداری کنیم.
متاسفانه هر کسی که وارد این حیطه شده فقط بفکر اینه که چجور پول دربیاره نه اطلاعی داره درموردشون نه حاضر به مطالعه هستن این بازریابها هم صرفا بعد چند ساعت اموزش و یه کتاب آبکی درمورد گیاهان دارویی به این نتیجه میرسن که متخصص شده اند شفای هر دردی تو دستهای اوناست،تا جایی که یه نفر مثل من که لیسانس این رشته رو دارم بخودم اجازه نمیدم واسه کسی نسخه بپیچم و همین هاسعی دارن به م یاد بدن چجور قدرت بیانم رو بالا ببرنتا شاید چهارنفر از محصولات نیوشا خرید کنن!
البته که من مشکل رو هم از امثال همین شرکتها میدونم