پاسخی به شعر «تو ترجمان جهانی» از حسن منزوی
حسین منزوی یکی از شعرای خوش ذوق و توانمند معاصر ماست. در زیر شعری از ایشان را خواهید خواند. وقتی این شعر را خواندم، بلافاصله چند بیتی شعر به ذهنم خطور کرد که آن را به عنوان یک جوابیه بر این شعر در اینجا منتشر میکنم.
شعر اصلی از حسن منزوی
درون آینۀ روبهرو چه میبینی؟
تو ترجمان جهانی بگو چه میبینی
تویی برابر تو ـ چشم در برابر چشم ـ
در آن دو چشم پر از گفتوگو چه میبینی؟
تو هم شراب خودی هم شرابخوارۀ خود
سوای خون دلت در سبو چه میبینی؟
به چشم واسطه در خویشتن که گم شدهای
میان همهمه و های و هو چه میبینی؟
به دار سوخته این نیمسوز عشق و امید
که سوخت در شرر آرزو چه میبینی؟
در آن گلولۀ آتشگرفتهای که دل است
و باد میبردش سوبهسو چه میبینی؟
و چند بیتی که من نوشتهام:
درون آینه تو را میبینم.
تو ترجمان جهانی و من تو را میبینم.
تو در برابر من، چشم در چشم،
در آن چشم پر از گفت و گو چه میبینم؟
امید که موفق و سربلند باشید.