دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

نسل‌های جدید کم کار و پرادعا هستند

پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۸، ۰۳:۱۵ ق.ظ

طرف میگه می‌خوام برم خارج. هنرستان برق قدرت خوندم. هربار میگه برق قدرت یه بار توضیح کامل می‌ده که برق قدرت چیه! می‌گه اصلاً ریاضی و فیزیک دوست نداره. یعنی اصلاً اصلاً به هیچ وجه. دوست داره بره خارج. با توجه به استعداد و پشتکاری که خودش لابد در خودش دیده، تصمیم گرفته زبان انگلیسی بخونه.
اراده کرده پاشده رفته پیش مشاور. مشاور هم گفته «همه» زبان بلد هستن تو ایران. دیگه الان یه بچه ابتدایی هم انگلیسی صحبت کردن رو مثل آب خوردن انجام میده. این هم شد رشته!؟ این رشته بازار کار نداره. آقا یه وقت نری این رشته که «بدبخت» می‌شی.
حالا یه دوستی از من خواسته بهش مشورت بدم. این دوست من طرف رو اینجوری معرفی می‌کنه:
- خیلی پسر خوبیه، می‌خواد بره خارج، هر جور شده، هر جا شده، وضع مالی‌شون هم خوبه ...
از خود پسره سؤال می‎پرسم:
- چند سالته؟
- 18 سال
- سربازی رفتی؟
- نه!
- می‌خواهی زبان انگلیسی بخونی؟ آره دست فهمیدم؟
- آره، اگر هم شد فرانسه، یا روسی، یا ترکی... هر چی که بشه باهاش رفت.
- خوب حالا چرا زبان‌های خارجی؟ تو که هنرستان برق قدرت خوندی، برات بهتر نیست به سمت یه رشته فنی بری و کنارش تا لیسانس بگیری، زبان انگلیسی هم یاد بگیری؟ اینجوری وقتی لیسانس می‌گیری هم یه تخصص بلدی که برای مهاجرتت بهتره و هم زبان بلدی که باز اون هم لازمه. اگر هم مهاجرتت نشد وقتی کار فنی بلد باشی و زبانت هم خوب باشه، تو ایران هم شانس‌های خوبی داری. اینجوری بهتر نیست؟
- می‌دونی چیه، مشاور بهم گفت این رشته کار نداره...
- بالاخره می‌خواهی مهاجرت کنی یا نه؟ اگر مهاجرته که سعی کن تو اون رشته سوپر استار باشی (میاد وسط حرفم...)
- آخه می‌دونی دوستم با بازی بمب، قمار می‌زنه، مکان بمب رو حدس می‌زنه، یک میلیون یک میلیون برنده می‌شه. (مغز داریم تو مملکت در این حد! فهمیدین چی شد؟ جای بمب رو تو بازی بمب ویندوز حدس می‌زنه!؟ بقیه که با این قمار می‌زنن احتمالاً یه چیزی‌شون هست)
- خوب اگر می‌خواهی بری قمار کنی چرا از من مشورت می‌گیری؟
- خوب می‌خوام دانشگاه قبول شم
- خوب باید بخونی دیگه. خوب هم باید بخونی. چون هنرستانی بودی... (باز میاد وسط حرفم)
- نه من زبان بلدم. رفتم امسال سر جلسه تخصصی زبان، راحت بود.
- قبول شدی؟ رتبه‌ات چند شد؟
- خوب نه چون نخونده بودم دفعه اول بود رتبه خوب نبود. برای رتبه نرفته بودم. همینجوری رفته بودم ببینم چجوریه.
- ببین اگر می‌خواهی زبان بخونی، وضعیت از یه جهت با بقیه رشته‌ها فرق داره. تو اگر یه رشته فنی رو تو آزاد و پیام نور و غیرانتفاعی هم بخونی، باز هم شانس زیادی برای این داری که چیزهای زیادی یاد بگیری؛ خصوصاً اگر یه ذره زحمت بکشی و مطالعه کنی، سطح خوبی پیدا می‌کنی. ولی برای زبان بهتره بری دانشگاه خوب. مثل علامه و تهران و چمیدنم چیزی در این حد. یا فردوسی مشهد. یا در نهایت یه دانشگاه دولتی که گروه زبان کامل داره.از یه جهت هم درس خوندن تو رشته زبان با رشته مهندسی فرقی نداره! اون هم از جهت میزان وقتی که میذاری. رشته زبان همچین راحت هم نیست. چون می‌ری دانشکده زبان، قراره یک گرایش تخصصی بخونی و این یعنی فقط لغت و مکالمه و این حرفها نیست. درس زیاد داری. کلاس هم زیاد داری. خلاصه باید زحمت بکشی.
- آخه وقت ندارم.
- مدرسه می‌ری؟
- نه تموم کردم. الان خونه‌ام.
- خوب کل وقتت آزاده که! چکار می‌کنی پس؟ بخون دیگه.
- آخه وقت نمی‌کنم.
- چه کار می‌کنی مگه؟
- نه آخه وقت نمی‌کنم.
به اینجای بحث که رسیدم فهمیدم ادامه دادن بحث فایده نداره. این هم بگم همون دوستم هی وسط حرفهام میاد و نظر فوق کارشناسی می‌ده. من هر چی می‌گم اون برای این دوست نابغه‌امون ترجمه می‌کنه.
...
طرف می‌خواد با یه حرکت مختصر یک میلیون تومنش بشه دو میلیون تومن. زبان هم بلد نیست. البته ببخشید زبان که البته همه تو ایران بلدن. از بچه هفت ساله بگیر تا پیرمرد 90 ساله. از ریاضی هم اصلاً خوشش نمیاد. از فیزیک هم خوشش نمیاد. نرم افزار هم دوست نداره یاد بگیره. وقت هم نداره درس بخونه. یعنی اصلاً وقت نداره ها! ولی هر جور شده می‌خواد بره خارج. اینجا که رسید برداشت گفت:
- دانشگاه غیرانتفاعی دورغوز آباد بدون کنکور می‌گفته همینجوری بیایین. سه ترم هم شهریه نمی‌گیره. (در بعضی منابع تورغوز آباد هم گفته شده، ایضاً دارغوزآباد. بین لغوین بر سر ق و غ هم بحث هست. خلاصه این شهر همونه بنی نتایاهو توش راکتور پیدا کرده بود. نگو دانشگاه هم داره!؟)
وضعشون خوبه، خارج می‌رن. حال درس و تخصص ندارن. زبان انگلیسی هم که مادرزاد بلدن. مشورت گرفتنشون چیه من نمی‌دونم.
من هم ملایم بهش گفتن درس نخونی و علامه و تهران نری و توی زبان انگلیسی یا فرانسه سوپر استار نشی، با رشته زبان که نمی‌تونی جایی بری. آخه که چی؟ یه چینی بیاد ایران اقامت بگیره چون فارسی یادگرفته؟ همه مهندس‌های چینی که ایرانن برای تخصص خاصی هست که دارن. یا پرشک‌های هندی که زمانی تو ایران بودن، برای این بود که ما پزشک کم داشتیم نه به خاطر اینکه دیوان حافظ رو حفظ بودن.
آقا باد کرده می‌گه تو با این نوع مشورتت زدی تمام استعدادهای من رو نابود کردی. طرف تو ذوقش می‌خوره.
بنده‌های خدا دل نازک هم هستن. توانایی صفر. ادب صفر. تحمل سختی صفر. تحمل نقد صفر. اراده یادگیری و پیگیری ایده‌ها صفر. ادعا بی نهایت. بهشون بر‌ هم می‌خوره.
یاد حرف پدر یکی از دانش‌آموزهای سالهای پیشم می‌افتم. می‌گفت نسل‌های جدید کم کار و پرادعا هستند.
بابا جمع کنین این دم و بساط تنبیلی و مفت خوری و انگل بودن رو. مهاجرت مهاجرت. چسپیدن به اینستاگرام. یه ای‌میل بلد نیستن باز کنن. آخه دنیا به دیپلم ردی بی ادب ما چه نیازی داره؟ اون هم چی، همه زبان بلدن. الان دیگه بچه هفت ساله هم انگلیسی رو فوت آبه!
  • اسماعیل

نظرات (۱)

سلام 

عجب پستی انصافا چسبید 

پاسخ:
ممنون نظر لطف شماست. 
فکر میکنم شما هم مثل من دل پری دارید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات