دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

یاد ایرج پزشک‌زاد گرامی باد

چهارشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۵۲ ب.ظ

«من یک روز گرم تابستان، دقیقا یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کمِ بعدازظهر عاشق شدم. تلخی‌ها و زهرِ هجری که چشیدم بارها مرا به این فکر انداخت که اگر یک دوازدهم یا یک چهاردهم مرداد بود شاید این طور نمی‌شد...»

این سرآغاز یکی از مشهورترین رمان‌های منتشر شده در ایران است.

دایی جان ناپلئون، رمانی طنزآمیز حدود 115000 کلمه، اثری از ایرج پزشک‌زاد است. این رمان در 1349 نوشته شد و زمان و مکان وقوع حوادث تهران، در سال های 1319و 1320 را به تصویر می کشد. سعیــد راوی داستان در یک ظهر گرم تابستان که مصادف با سیزده سالگی اوست، عاشق دختر دایی‌اش لیلــی می‌شود که تقریبا هم سن و سال اوست و هر دو در یک باغ زندگی می‌کنند، اما این همسایگی به جای اینکه سبب شادی و دوستی باشد، سبب بروز دردسرهایی می شود. دایی جان (پدر لیلی)، شخصیتی دُن کیشوت‌وار دارد و در عالم خیال به جنگ‌های ناکردهٔ خود شاخ و برگ می‌دهد و کم‌کم آنها را باور می‌کند و به جایی می‌رسد که خود را همتای ناپلئون می‌پندارد.

از طرفی هم، آقا جان (پدر سعید) که داروخانه داری از طبقهٔ متوسط است به زودی بدل به یکی از منتقدان دایی جان می‌شود و این دو همچون دو سردار دشمن، دست به تمهیداتی علیه یکدیگر می‌زنند. همین امر کِشمکش‌هایی را به همراه دارد که عواقب و تبعات آن دامن‌گیر تمام اعضای فامیل و بیش از همه عاشق و معشوق نوجوان می‌شود و در این میان شخصیت‌های دیگری نیز به داستان اضافه می‌شوند. مَش قاسـم نوکرِ دایی جان، که به مرور به بدل ارباب خود تبدیل می‌شود نیز در ادامهٔ داستان حضوری فعال پیدا می‌کند.

رمان دایی جان ناپلئون از بَدو انتشار با اقبال عمومی مواجه شد. ساخت سریالی با همین نام در 1355 توسط ناصر تقوایی به تدریج بر مخاطبان آن افزود. بعضی از تکیه کلام‌های سریال نیز به فرهنگ عامه راه پیدا کرد، از جمله تکیه کلام مش قاسم دروغ چرا، تا قبر آ...آ...آ و یا همچنین واژهٔ سانفرانسیسکو از جمله اصطلاحاتی بود که به جای کارهای اسمش را نبَـر استفاده می‌شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت.

زندگی‌نامه ایرج پزشک‌زاد

پزشک‌زاد در سال ۱۳۰۶ در تهران زاده شد. پدرش حسن پزشک‌زاد یک پزشک و مادرش شاهزاده فکری ارشاد دختر مؤیدالممالک فکری ارشاد بود. معزدیوان فکری نیز دایی او بود. وی پس از تحصیل در ایران و فرانسه در رشتهٔ حقوق دانش‌آموخته شد و به مدت پنج سال در ایران به قضاوت در دادگستری مشغول بود. پس از آن به خدمت در وزارت امور خارجه ایران ادامه داد و آخرین سمتش مدیرکل روابط فرهنگی بود.

وی کار نویسندگی را در اوایل دهه ۱۳۳۰ با نوشتن داستان‌های کوتاه برای مجله‌ها و برگردان نوشته‌های ولتر، مولیر و چند رمان تاریخی آغاز کرد. او هنگام کار در وزارت امور خارجه، نویسندهٔ ستون طنز آسمون ریسمون در مجلهٔ فردوسی نیز بود.

پزشک‌زاد دربارهٔ خود می‌گوید:

«از پدری پزشک و مادری معلم به دنیا اومدم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران و تحصیلات عالیه رو در فرانسه در رشته حقوق گذراندم. بعد از فارغ‌التحصیلی به استخدام وزارت امور خارجه در آمدم و به عنوان دیپلمات تا انقلاب در اونجا کار کردم. بعد از انقلاب از کار اخراج شدم به طوری که حتی حقوق بازنشستگی هم شامل حالم نشد. بعد از اون به فرانسه برگشتم و به کار روزنامه‌نگاری و قلم‌زنی و نوشتن اراجیف مشغول شدم.»

استاد ایرج پزشک‌زاد (زادهٔ ۱۳۰۶ تهران– درگذشتهٔ 22 دی ۱۴۰۰ لس آنجلس) نویسنده و مترجم کشورمان به دلیل ایست قلبی در لس‌آنجلس درگذشت.

شهرت ایشان در میان مردم بیشتر به خاطر آفرینش رمان دایی جان ناپلئون و ساخت سریالی به همین نام در سال ۱۳۵۵ توسط ناصر تقوایی است.

این کتاب پس از انقلاب مدتی ممنوع شد، اما به خاطر طرفدارانی که داشت، به صورت غیر قانونی منتشر می‌شد. این کتاب هنوز منتشر می‌شود و مورد استقبال مردم قرار می گیرد.

کتاب دایی جان ناپلئون در سال ۱۹۹۶ میلادی توسط دیک دیویس به زبان انگلیسی و توسط سرور کسمایی به فرانسه ترجمه شده است.

آثار ایرج پزشک‌زاد 

طنز

  • حاج مم‌جعفر در پاریس (۱۳۳۳) (خاطرات)
  • ماشاءالله خان در بارگاه هارون‌الرشید (۱۳۳۷) (رمان)
  • بوبول (۱۳۳۸) (طنزیات اجتماعی)
  • آسمون ریسمون (۱۳۴۲) (طنزیات ادبی)
  • دایی‌جان ناپلئون (۱۳۴۹) (رمان)
  • ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد (۱۳۵۲) (نمایش‌نامه)
  • انترناسیونال بچه‌پرروها (۱۳۶۳) (طنزیات سیاسی)
  • شهر فرنگ از همه رنگ (احتمالاً ۱۳۷۲) (طنزیات سیاسی و اجتماعی)
  • خانوادهٔ نیک‌اختر (۱۳۸۰) (رمان)
  • رستم‌صولتان (۱۳۸۴) (طنزیات اجتماعی)
  • گلگشت خاطرات (۱۳۸۶) (طنزیات اجتماعی)
  • پسر حاجی باباجان (۱۳۸۷) (نمایش‌نامه)
  • به یاد یار و دیار (۱۳۹۱) (خاطرات)
  • صندوق لعنت (۱۳۹۴) (نمایش‌نامه)
  • بلیط خان‌عمو (نمایش‌نامه)

تاریخی

  • مروری در واقعهٔ ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و قانون مصونیت نظامیان آمریکایی (تاریخ)
  • مروری در تاریخ انقلاب روسیه (۱۳۷۰) (تاریخ)
  • مصدق بازمصلوب: چند مقالهٔ سیاسی (۱۳۷۲) (مقالات سیاسی)
  • مروری در تاریخ انقلاب فرانسه (۱۳۸۱) (تاریخ)
  • طنز فاخر سعدی (۱۳۸۱) (نقد و تفسیر)
  • حافظ ناشنیده‌پند (۱۳۸۳) (سرگذشت‌نامه و رمان تاریخی)
  • مروری در انقلاب مشروطیت ایران (۱۳۸۴) (تاریخ)

ترجمه

  • روزولت / سارا دلانو روزولت (۱۳۲۶)
  • ملک مقرب در جمع شیاطین / موریس دوکبرا (۱۳۳۱)
  • دختر گرجی / موریس دوکبرا (۱۳۳۴)
  • زندانی کازابلانکا / موریس دوکبرا (۱۳۳۵)
  • دزیره / آن ماری سلینکو (۱۳۳۵)
  • افسونگران دریا / آلفرد ماشار (۱۳۳۶)
  • جمیله / هانری بوردو (۱۳۳۷)
  • عدالت اجرا شده‌است / ژان مکر (۱۳۳۷)
  • دو سرنوشت / ویلکی کالینز (۱۳۴۵)
  • فردا گریه خواهم کرد / لیلیان راث (۱۳۴۵)
  • ماروا / موریس دوکبرا (۱۳۶۲)
  • شوایک سرباز پاکدل / یاروسلاو هاشک (۱۳۶۴)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات