یک
پدرم مرد. و ما او را در بهشت زهرا توی همان قبری که خودش قبل از مرگ خریده بود دفن کردیم. رابطهی عاطفی من و پدرم خیلی خوب بود. برای همین هم مرگ او تاثیر دراز مدتی روی من داشت. هر هفته بر سرمزارش میرفتم. هنوز هم بعد از این همه سال هر هفته همین کار را میکنم.
همیشه یک بسته خرما، یک دیس حلوا و چند شاخه گل با خودم میبردم و سر مزار میگذاشتم. پدر گل محمدی دوست داشت. مادر هم
هر هفته میآمد. او هم گل محمدی با خود میآورد. آن زمان پدربزرگ و مادربزرگ هنوز زنده بودند و آنها هم با خود گل میآوردند. توی کل بهشت زهرا به خاطر این همه گلی که روی هم گذاشته شده بودند، سنگ قبر پدر از دور هویدا بود.
- ۰ نظر
- ۲۹ مهر ۰۲ ، ۱۸:۱۹