دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

۶۶ مطلب با موضوع «اندیشه» ثبت شده است

کتاب فلسفه ترس اثر لارس اسوندسن فیلسوف نروژی است.

شاید بتوان ترس را مهمترین احساسی نامید که بر تفکر و تعقلِ درست، سایه می‌افکند و آن را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. از طرفی ترس احساسی است که در تکامل انسان نقش به سزایی داشته است، چرا که یکی از بن مایه های بقا برای نژاد انسان است.

اما ما تا چه حد باید بترسیم؟  ترس چه چیزهایی را حفظ می کند و چه چیزهایی را از ما می‌گیرد؟ چرا با اینکه زندگی‌های ما اینقدر امن شده است باز ترس بر زندگی ما سایه افکنده است؟ چرا ترس برخی مواقع جذاب است؟ وجود سایه ترس و هراس در جامعه چه تاثیری دارد؟ رابطه قدرت و ترس چیست؟ 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۰۲ ، ۱۴:۲۳
  • اسماعیل

کتاب بررسی روان شناختی خودکامگی را، مانس اشپربر روانشناس آلمانی در سن 32 سالگی و در دهه 1937 میلادی یعنی پیش از آن که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش‌بینی کرده‌است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. وقتی این کتاب منتشر شد، نویسنده‌اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازی‌ها، به زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیست‌های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می‌کردند.

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۰۲ ، ۱۳:۲۸
  • اسماعیل

اخیرا دوبله فارسی مجموعه مستند «COSMOS: A Spacetime Odyssey» با عنوان «کیهان، اودیسه ای فضازمانی» توسط وب سایت ایران فیلم منتشر شده است. این مجموعه مستند، یک اثر فوق العاده زیبا، جذاب و آموزنده برای درک مفاهیم دانش پیشرفته امروز بشر همراه با بیانی ساده است. این مستند با اجرای زیبای اخترفیزیکدان، نویسنده، دانشمند و مروج علم برجسته آمریکایی نیل دگراس تایسون تهیه شده است.

ساخت این مستند، یکی از رویدادهای استثنایی در حوزه ترویج علم است. بودجه عظیم، تیم قدرتمندی از نویسندگان و حضور فردی پرشور مانند تایسون به عنوان راوی و پخش این برنامه از شبکه های پربیننده ای مانند فاکس و نشنال جئوگرافیک رویدادی است که شاید به زودی تکرار نشود.

 

لینک دانلود دوبله فارسی مستند از سایت ایران فیلم

لینک دانلود نسخه اصلی مستند از سایت علمی بیگ بنگ

  • ۰ نظر
  • ۲۰ شهریور ۰۲ ، ۱۷:۵۶
  • اسماعیل

"‌بعید نیست بی‌این‌که بدانیم، گرفتار ملال باشیم؛ و گاهی بی‌این‌که دلیلش را بدانیم این حال برما مستولی می‌شود. کسانی که در نظرسنجی کوچک من ادعا می‌کردند عمیقا دچار ملال‌اند، نمی‌توانستند دقیقا بگویند که چرا چنین شده‌اند؛ چیرگی ملال بر آنان علت مشخصی نداشت، بلکه ملال بی‌شکل، بی‌نام و بی‌هدف بود. این یادآور چیزی است که فروید درباره ی سودازدگی (melancholy) گفت و جمله‌اش را با تاکید بر شباهت سودازدگی و اندوه آغاز کرد، چون هر دو حاوی آگاهی از این هستند که چیزی را از دست داده‌ایم. ولی سودازده بر خلاف کسی که اندوهگین است، دقیقا نمی داند چه چیزی را از دست داده است."

فلسفۀ ملال، صفحه 15

  • ۰ نظر
  • ۲۰ شهریور ۰۲ ، ۱۱:۰۶
  • اسماعیل

"‌اما پزشکان به درستی اندرز می‌دهند که بر زخم های درمان‌ناپذیر مرهم ننهید و سنجیده نیست که بخواهم مردم را تکان دهم؛ زیرا دیری است که از هوش رفته‌اند و همین که دیگر از دردِ خود آگاه نیستند نشان می‌دهد که بیماری‌شان کشنده است. پس بیایید کندوکاو کنیم و ببینیم آیا می‌توان پی برد چگونه این میل کهنه به بندگی چنین ژرف ریشه دوانده است که اکنون دیگر عشق به آزادی چندان هم طبیعی نمی‌نماید!"

گفتار در بندگیِ خودخواسته، صفحه37

اتیین دو لا بوئسی، شاعر، نویسنده و فیلسوف فرانسویِ دوره‌ی رنسانس

  • ۰ نظر
  • ۱۹ شهریور ۰۲ ، ۱۶:۴۷
  • اسماعیل

کتابِ قهرمانِ هزار چهره نوشته‌ی جوزف کمپبل یکی از مهم ترین آثاری است که در مورد اساطیر و اسطوره شناسی نوشته شده است و بدون شک یکی از تاثیرگذارترین کتاب‌ها بر روی صنعتِ سینما و هالیوود است. این کتاب به معرفی و دسته بندی قصه ها و اسطوره های ملل می‌‎پردازد و از بین آنها به دنبال یافتن فرمولی برای روایت داستان می‌گردد. فرمولی که از ابتدا در میان قبایل بدوی شکل گرفته و همچنان در دنیای امروز قدرت خود را برای روایت داستانهای شورانگیز حفظ کرده است.

این کتاب سیر و سفر درونی انسان را در قالب قهرمانان اسطوره‌ای پی می‌گیرد

  • ۰ نظر
  • ۱۹ شهریور ۰۲ ، ۱۴:۱۹
  • اسماعیل

کتابِ کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم، اثر خانم اسلاونکا دراکولیچ، روزنامه نگار و از گزارشگران و مفسران فرهنگی کرواسی است.

این کتاب دیدگاه او را به عنوان یک زن و کسی که در جامعه‌ی کمونیستی یوگسلاوی می‌زیسته از دوران کمونیسم و فروپاشی آن در کشورهای اروپای شرقی بیان می‌کند که از این جهت تجربه ای نزدیک و منحصر بفرد را به خواننده منتقل می‌کند.

برای آشنایی بیشتر با این کتاب بخشی از مقدمه این کتاب در صفحات 24 و 25 را در زیر آورده‌ایم:

  • ۰ نظر
  • ۱۹ شهریور ۰۲ ، ۱۱:۴۲
  • اسماعیل

کتاب 33 استراتژیِ جنگ نوشته‌ی رابرت گرین نویسنده‌ی آمریکایی است. این کتاب به عنوان راهنمای استراتژی برای جدال های آشکار و پنهان اجتماعی در زندگی روزمره معرفی شده است. این کتاب مباحث و مثال های فراوانی از شخصیت ها و حوادث گوناگون در توصیف استراتژی های تهاجمی و تدافعی مطرح می‌کند و آنها را به الگویی برای جدال های اجتماعی از دعاوی خانوادگی تا مذاکرات تجاری تبدیل می‌کند.

در هر فصل این کتاب، یک استراتژی با هدف حل مشکلی خاص به شما معرفی می‌شود؛ استراتژی هایی که به حل مشکلاتی همچون ارتش بی انگیزه، هدررفتن انرژی، درهم‌شکستن بس از شکست، تفاوت بین ایده و واقعیت و شرایط دشواری که نمی‌توانید از آن بیرون بیایید، کمک می‌کند. شما می‌توانید این استراتژی ها را فرا بگیرید و اجازه دهید به بخشی از جنگ افزارهای ذهنی شما تبدیل شود. استراتژی های دفاعی این کتاب، حتی برای کسانی که از جنگ و مبارزه پرهیز می کنند، راهگشاست. این استراتژی ها به عنوان فرمول تعیین شده‌ای نیست که باید حفظ و تکرار شود، بلکه یاری‌تان می کند که استراتژیست نهفته‌ی وجودتان را زنده کنید و نمایان سازید.

در صفحه 29 کتاب در تعریف استراتژی چنین آمده است:

  • ۰ نظر
  • ۱۸ شهریور ۰۲ ، ۱۸:۰۲
  • اسماعیل

جوزف کمبل (1987-1904 Joseph Campbell) از برجسته‌ترین مراجع جهانی در زمینه‌ی اسطوره شناسی، پژوهنده‌ای توانا، مشاهده‌گری تیزبین، نویسنده و آموزگاری نامی بود که در سطح جهان تأثیری گسترده و ژرف گذاشت. برای او، اسطوره، «آواز کائنات و موسیقی افلاک» بود. 

این کتاب گفت و گفتگویی بلند بین جوزف کمبل و بیل مویرز(Bill Moyers) روزنامه‌نگار و مجری آمریکایی است که روایتی از آن از یکی از شبکه‌های تلویزیونی آمریکا پخش شد، و می توان آن را جمع‌بندی پژوهش‌ها و مشاهده‌ها و اندیشه‌های کمبل شمرد، که پهنه‌ای وسیع را در می‌نوردد و به معنی دقیق کلمه، از هر دری سخنی می‌گوید. تمامی میراث اساطیری بشریت را، از دورترین زمان‌ها و ناشناخته‌ترین اقوام تا اسطوره‌هایی که امروز سینما خلق کرده است به یکباره در برابر دیدگان خواننده قرار می‌دهد، منظره‌ای پر از جلوه‌های گوناگون که در عین حال سرشار از همانندی‌ها و قرابت‌های چشمگیر و تفکرانگیز است.

در ادامه پرسش آغازین این گفتگو را می آوریم:

  • ۰ نظر
  • ۱۸ شهریور ۰۲ ، ۱۷:۳۹
  • اسماعیل

زوربای یونانی (Zorba the Greek) اثر نیکوس کازانتزاکیس نویسنده‌ی نام‌دار یونان است. داستان از زبانِ نویسنده‌ای جوان و روشن‌فکر روایت می‌شود که حدود ۳۵ سال دارد و کتاب‌های زیادی خوانده و از لابه‌لای آنها در جستجوی معنای زندگی است. او که در حال سفر به جزیره کِرت برای کار روی معدن زغال‌سنگی است، در بندر با شخصیتِ اصلی داستان یعنی «الکسیس زوربا» روبه‌رو می‌شود و داستان حولِ دوستی این دو و حوادث جزیره کِرت شکل می‌گیرد. تلاش برای توصیف شخصیت زوربا در اینجا کاری بیهوده است، باید خود دست به کار شوید و با خواندن داستان با آن آشنا شوید و از این کتاب بهره و لذت ببرید.

  • ۰ نظر
  • ۱۷ شهریور ۰۲ ، ۱۱:۱۶
  • اسماعیل
زمستان در راه است (Winter Is Coming) اثر گری کاسپارف  قهرمان نامدار شطرنج جهان است. 

جنگ به هر دلیلی وحشتناک است؛ ولی از چرخشِ خوفناکِ پوتین به سمت امپریالیسم قومیتی نمی‌توان چشم‌پوشی کرد. آنهایی که می‌گفتند جنگ در اوکراین رقم نمی‌خورد و بعید است منجر به بی‌ثباتی جهانی شود؛ هشدار واضحی را که پوتین به ما داده بود نادیده گرفتند. با مماشاتِ آمریکا و سایر قدرت‌های جهان طی این سال‌ها و به واسطه‌ی منابع عظیمِ در دسترس و زرادخانه‌ی هسته‌ای قدرتمند، دلیلی وجود ندارد که باور کنیم چشم‌انداز پوتین از آنچه «روسیه‌ی بزرگ» عنوان کرده به شرق اوکراین محدود می‌شود و البته دلایلِ زیادی وجود دارد که باور کنیم قطعا محدود نمی‌شود. برای گری کاسپارف هیچ‌یک از اینها تازگی ندارد. او بیش از یک دهه از منتقدانِ سرسختِ پوتین بوده و حتی رهبری جبهه‌ی اپوزوسیون حامی دموکراسی را در انتخابات سال 2008 به دست داشته است. با وجود این،‌ طی این سال‌ها کاسپارف با تماشای به حقیقت پیوستن پیشگویی‌هایش درباره انگیزه‌های پوتین، با حقیقت تلخ‌تری مواجه شده است: روسیه‌ی پوتین خود را در جایگاهی مقابل کشورهای جهانِ آزاد تعریف می‌کند. در این کتاب کاسپارف نشان می‌دهد که انحلالِ اتحادِ جماهیر شوروی نه نقطه پایان، که فقط تغییر فصل بود و جنگ سرد به بهاری نو بدل شد. اما اکنون بعد از سال‌ها مماشات و قضاوتِ اشتباه، زمستان دوباره از راه رسیده است. کتابِ زمستان در راه است که با قوه‌ی هوش، باور و امیدهای کاسپارف برای کشورش به نگارش درآمده، چهره واقعیِ پوتین را به تصویر می‌کشد.
با خواندن این کتاب اذعان خواهید کرد که آنچه گری کاسپارف سالها پیش در خشت خام می‌دید، بسیاری در آینه نمی‌دیدند و هنوز هم نمی‌بینند.

  • ۰ نظر
  • ۱۵ شهریور ۰۲ ، ۱۴:۵۱
  • اسماعیل

کتاب متفکرانِ چپِ نو،  برگردان فارسی کتاب Fools, Frauds and Firebrands: Thinkers of the New Left از راجر اسکروتن فیلسوف بریتانیایی با ترجمه بابک واحدی است. اسکروتن در این کتاب متفکرانی که بیشترین تأثیر را بر گرایشات چپِ نو داشته اند را با زبانی شفاف، بی ابهام و دقیق، زیرِ ذره بینِ نگاهِ انتقادی خویش گذاشته و گره از معنای زبانِ طرازنوینِ(Newspeak یا گفتارنو) ایشان گشوده است. پرسش اصلی او در این کتاب این است که چپِ امروز چه معنا و چه وضعی دارد، و از 1989 و فروپاشی شوروی تاکنون، چه مسیری را طی کرده است؟ و چطور آرمانِ طبقه‌ی کارگر را فروگذاشته و چه چیزهای جدیدی را دستاویز خود کرده است؟  

در بخشی از مقدمه این کتاب می خوانیم:

در کتابی پیش از این، که در سالِ ۱۹۸۵ با عنوانِ متفکّرانِ چپِ نو منتشر شده بود، مجموعه‌ای از مقالاتم را گرد آورده بودم. در این‌جا آن مقاله‌ها را بازنویسی کرده‌ام، ... در بابِ تحوّلاتِ جدیدی که روزبه‌روز اهمیت و تأثیرِ بیش‌تر می‌یابند نوشته‌ام- مثلاً در بابِ ”دستگاهِ مهمل‌بافیِ“ فریبنده و غریبی که لکان، دلوز و گَتاری اختراع کرده‌اند، استراتژیِ زمین‌سوخته‌ی ادوارد سعید در حمله به میراثِ ”استعماریِ“ ما، و به‌تازگی احیاءِ ”نظریه‌ی کمونیسم“ به همّتِ بدیو و ژیژک.

کتابِ قبلیِ من در اوجِ دورانِ پروحشتِ حکم‌رانیِ مارگارت تاچر منتشر شد، وقتی که من هنوز در دانشگاه تدریس می‌کردم، و روشن‌فکرانِ چپِ بریتانیا من را یکی از شاخص‌ترین مخالفانِ آرمان‌شان، که همه‌جا آرمانِ انسان‌هایِ شریفِ بود، می‌شناختند. لذا کتاب با استهزاء و خشم روبه‌رو شد، و منتقدان در تف‌انداختن بر جنازه‌ی آن گویِ سبقت از هم می‌ربودند. انتشارِ آن کتاب پایانِ حرفه‌ی دانشگاهیِ من شد، و منتقدان و یادداشت‌نویسان بر کتاب، بر شایستگیِ فکریِ من، و نیز شخصیتِ اخلاقی‌ام، شک‌هایِ جدّی وارد آوردند. این خسران و از دست رفتنِ ناگهانیِ جایگاه، به حمله به همه‌ی نوشته‌هایِ من انجامید، صرف‌نظر از این که ربطی به سیاست داشتند یا نه.

یک فیلسوفِ دانشگاهی در نامه‌ای به لانگمن، ناشرِ کتابِ قبلی‌ام، نوشته بود که، ”علی‌رغمِ میلِ باطنی‌ام باید به عرض‌تان برسانم که بسیاری از همکارانم در این‌جا (یعنی، در آکسفورد) بر این گمان هستند که دامانِ انتشاراتِ لانگمن- که انتشاراتِ محترمی است- به‌سببِ همکاری با اسکروتن لکّه‌دار شده است.“ او در ادامه با ‌لحنِ تهدید، ابرازِ امیدواری می‌کند که ”واکنش‌هایِ منفی‌ای که این کتاب به‌دنبال داشته، موجب شود لانگمن در آینده احتیاطِ بیش‌تری در انتخابِ سیاستِ نشرش به خرج دهد.“ یکی از پرفروش‌ترین نویسندگانِ کتبِ آموزشیِ لانگمن هم تهدید کرده بود اگر انتشارِ کتابِ من ادامه یابد آثارش را به انتشاراتِ دیگری خواهد سپرد، و چنین شد که، مطابقِ انتظار، نسخه‌هایِ باقی‌مانده‌ی متفکرّانِ چپِ نو به‌سرعت از کتاب‌فروشی‌ها جمع‌آوری و در اتاقکِ حیاطِ من انبار شدند.

از آن پس طبعاً میلی به بازگشتن به صحنه‌ی چنین فاجعه‌ای نداشتم. لیکن به‌تدریج، در پایانِ سالِ ۱۹۸۹، عنصرِ تردید به دیدگاهِ چپ‌ها افزوده شد. حالا دیگر بیش‌وکم همه می‌پذیرفتند که هرآن‌چه به نامِ سوسیالیسم گفته، اندیشیده، یا انجام‌ شده، به‌لحاظِ فکری قابلِ‌احترام یا به‌لحاظِ اخلاقی صحیح نبوده است. البته آگاهیِ من به این احتمال از حدِّ معمول بیش‌تر بود، و دلیلِ آن هم ارتباطِ نزدیکی بود که، در زمانِ نوشتنِ آن کتاب، با شبکه‌هایِ زیرزمینیِ اروپایِ کمونیست داشتم. آن ارتباط موجب شد من از نزدیک شاهدِ ویرانی و تباهی باشم، و برایِ بیش‌ترِ کسانی که دردسرِ مواجهه با این ویرانی و تباهی را از سر گذرانده بودند، بدیهی بود که شیوه‌هایِ تفکّرِ چپ دلیلِ اصیلِ این ویرانی بوده‌اند. متفکّرانِ چپِ نو در نسخه‌هایِ سامیزدات به‌زبان‌هایِ لهستانی و چک منتشر شد، و پس از آن به چینی، کره‌ای، و پرتغالی هم ترجمه شد. آرام آرام، و به‌ویژه پس از ۱۹۸۹، بیانِ دیدگاه‌هایم برایم آسان‌تر شد، و حرفِ ناشرم را پذیرفتم که کتابی جدید می‌تواند برایِ دانشجویانی که مجبورند مدام نثرِ بدهضم و چسبناکِ دلوز را بجَوَند، وِرد و جادویِ جنون‌آمیزِ ژیژک را جدّی بگیرند، یا باور کنند که نظریه‌یِ کنشِ ارتباطیِ هابرماس جز ناتوانیِ خودِ او در بیانِ آن و برقراریِ ارتباط با خوانندگانش اهمیت و معنایی دارد، فرصتی برایِ نفس کشیدن فراهم آورد.

خواننده از همین چند پاراگرافِ اول درخواهد یافت که این کتاب هیچ ابایی در بیانِ گفته‌هایش ندارد. ترجیح می‌دهم آن را نوعی اعلامیه‌ی تحریک‌آمیز بخوانم. بااین‌حال، تمامِ تلاشم را کرده‌ام تا خوبی‌هایِ نویسندگانی که بررسی کرده‌ام را هم در کنارِ بدی‌های‌شان شرح دهم. امیدوارم نتیجه‌ی کار چنان از آب درآمده باشد که هرکس از هر عقیده‌ی سیاسی از خواندنِ آن سود برد.

  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۰۲ ، ۱۶:۵۱
  • اسماعیل

در حدود 200 سال از زمانی می‌گذرد که روشنفکرانِ غیرِ روحانی به عنوان راهنما و آموزگار بشریت، جانشینِ دانش آموختگانِ قدیم شدند. ما به شماری از مواردِ فردی کسانی که می‌خواستند به بشریت اندرز دهند نگاهی انداختیم. بویژه نگرش آنان نسبت به حقیقت، شیوه‌ی جستجو و ارزیابی شواهد از سوی آنان، واکنش آنان نه تنها در برابر بشریت به طور کلی، بلکه در برابرِ انسان‌ها به طور خاص، و طرز رفتارشان را با دوستان، همکاران، خدمتکاران، بویژه خانواده‌ی خویش بررسی کردیم؛ و به اختصار به پیامدهای اجتماعی و سیاسی پیروی از اندرزِ آنان پرداختیم. 

چه نتایجی باید گرفت؟ خوانندگان خود داوری خواهند کرد. اما به گمان من، اینک در میان مردم در قبال روشنفکرانی که می‌خواهند برای ما موعظه کنند، نوعی تردید وجود دارد؛ و مردمِ عادی گرایشی روز افزون یافته‌اند که به حق و صلاحیتِ دانشگاهیان، نویسندگان و فیلسوفان، هر اندازه هم که برجسته باشند، در اینکه به ما بگویند امور خود را چگونه اداره کنیم با نظرِ مخالف بنگرند. چنین می‌نماید که اکنون این باور رواج می‌یابد که روشنفکران، آموزگارانی خردمندتر یا سرمشق‌هایی با ارزشتر از جادوگران و کشیشانِ قدیم نیستند. من در این شک، سهیم هستم. ده دوازده تن از مردمی‌که به طور اتفاقی از کوچه و خیابان برگزیده شده باشند، احتمالا بیش از گروهِ نمونه‌ای از روشنفکران درباره‌ی مسائل اخلاقی و سیاسی عقایدِ معقول ابراز خواهند کرد. اما من از این فراتر می‌روم. یکی از درس های اصلی قرن غم انگیز ما، که شاهد قربانی شدن میلیون‌ها انسانِ بیگناه در طرح‌هایی برای بهبودِ سرنوشت بشریت بوده، این است: از روشنفکران بپرهیزید. نه تنها باید آن‌ها را از اهرم‌های قدرت دور نگاه داشت، بلکه هنگامی‌که می‌خواهند اندرز جمعی بدهند باید هدف بدگمانی ویژه‌ای قرار گیرند. از کمیته‌ها، کنفرانس‌ها و مجامع روشنفکران بپرهیزید. به بیانیه‌های عمومی‌که از صفوفِ فشرده‌ی آنان صادر می‌شود، اعتماد نکنید. داوری آن‌ها را درباره رهبرانِ سیاسی و حوادثِ مهم بی‌اعتبار بشمارید. زیرا روشنفکران نه تنها مردمانی بسیار فردگرا و تکرو نیستند، بلکه از الگوهای رفتاری معین و منظمی‌پیروی می‌کنند. به عنوان یک گروه، در محافلِ کسانی که تأییدشان را می‌جویند و ارج می‌گذارند غالبا فوق‌العاده همرنگِ جماعت هستند؛ و این است آنچه آن‌ها را در حالتِ جمعی، آن همه خطرناک می‌سازد. زیرا فضایی از اندیشه و عقاید رایج به وجود می‌آورد که اغلب به شیوه‌های عملیِ خردستیز و ویرانگر منجر می‌شود.

از همه مهمتر، باید در همه حال چیزی را که روشنفکران از روی عادت فراموش می‌کنند به خاطر داشته باشیم و آن این است که "مردم" از برداشت‌ها و مفاهیم مهمترند و باید الویت داشته باشند. 

بدترین نوع استبداد، خودکامگی سنگدلانه‌ی عقاید است.

  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۰۲ ، ۱۲:۴۸
  • اسماعیل

حتماً شما هم با افرادی مواجه شده‌اید که یا از سؤال پرسیدن می‌ترسند، یا خجالت می‌کشند و یا آن را خلاف غرور و شأن خود می‌دانند. هر چه که هست، این که از دیگران سؤال نپرسیم یک اشتباه بزرگ است. چه بسا مشکلات کوچکی که به سادگی حل می‌شوند ولی با نپرسیدن و درون‌ریزی، تبدیل به مسائل پیچیده‌تری در زندگی ما می‌شوند، و چه بسا مسائل بزرگ بشری که توسط افرادی حل شده‌اند که خصلت پرسش‌گری داشته‌اند و برای آن خصلت خود ارزش قائل بوده‌اند.

پرسیدن کلید در دانایی است. در کنار فکر کردن مستقل، باید سؤال هم پرسید.

  • ۰ نظر
  • ۱۴ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۱:۱۹
  • اسماعیل

مقدمه

وقتی نیچه گریست یک رمان روانشناختی است که بر پایۀ دیدگاه‌های اگزیستانیالیستی نویسندۀ آن اروین یالوم بنا شده است. این رمان دیداری خیالی بین فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی، و یوزف برویر، پزشک وینی را روایت می‌کند. در این دیدار یوزف برویر به فردریش نیچۀ جوان کمک می‌کند و او را که از فکر خودکشی که در سرمی‌پروراند منصرف می‌کند.

نگاهی به کتاب وقتی نیچه گریست

در وین سدۀ نوزدهم، داستانی از عشق، سرنوشت و اراده در میان خردگرایانی شکل می‌گیرد که تصویری از آن دوران ارائه می‌دهد. یوزف بروئر، یکی از بنیانگذاران مکتب تحلیل روانی، در اوج دوران زندگی به سر می‌برد. فریدریش نیچه، یکی از بزرگترین فیلسوفان اروپا در آستانه خودکشی ناشی از افسردگی قرار دارد و قادر به درمان سردردهای شدید و سایر بیماری‌هایش، نیست.

  • ۰ نظر
  • ۱۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۳:۲۶
  • اسماعیل

در اینجا 12 پاسخ متفاوت به پرسش اگر کتاب نخوانیم چه می‌شود داده‌ام. آیا شما هم می‌توانید مورد یا موردهای دیگری به این لیست اضافه کنید؟ حتماً جواب خود را در قسمت کامنت‌ها بنویسید.

  • ۰ نظر
  • ۱۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۳:۰۶
  • اسماعیل

این گفته نیچه را به خاطر بسپارید که:«حقیقتی در کار نیست، آنچه هست تنها تعبیر ماست.» بنابراین اگر بینش های فوق العاده را در بسته بندی های زیبا به بیمارانمان پیشکش می کنیم، یادمان باشد که این بینش، ساخته ذهن ماست، تنها یک تفسیر است و نه لزوما تنها تفسیر ممکن.

  • ۰ نظر
  • ۱۲ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۳:۵۹
  • اسماعیل

ما، در جستجوی شکل دیگری از زندگی هستیم، چون از وضعیت کنونی خود نمی‌توانیم بهره بگیریم. از آنجائی که استعداد درونی خویش را نمی‌شناسیم، به‌ بالاتر چنگ می‌اندازیم، اما از این اصل غافلیم که اگر بر شاخه‌ای بلند هم که بایستیم، باز هم باید با پاهای خود قدم برداریم و اگر بر بالاترین جایگاه ممکن هم که بنشینیم، باز هم بر روی نشیمن‌گاه خویش قرار خواهیم گرفت.

میشل دو مونتینی

  • ۰ نظر
  • ۰۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۴:۵۵
  • اسماعیل

بعضی متخصصان معتقدند که عبارت اصلی یونانی «خود را بشناس» به معنی آن است که «بدان فقط یک انسان هستی». یعنی همان طور که ما در روان کاوی می‌گوییم، آنچه باید «پذیرفت» یا «با آن کنار آمد»، میل کودکانه‌ی ما به بازی در نقش خدا و نیاز همه‌جایی‌مان به اینکه طوری با ما رفتار کنند که انگار خداییم.

 
💡🌹😊
  • ۰ نظر
  • ۰۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۷:۳۰
  • اسماعیل
در جامعه‌ای که حکومتش توتالیتر است، آدم ناچار است با قدرت ارتباط مستقیم داشته باشد؛ راه گریزی وجود ندارد. به همین دلیل سیاست هرگز انتزاعی نمی‌شود. به صورت نیرویی خشن، بی‌رحم و آشکار باقی می‌ماند که تمام چند و چون زندگی ما را تعیین می‌کند: چه بخوریم، چه طور زندگی کنیم و کجا کار کنیم. چنین حکومتی مثل یک بیماری همه‌گیر، مثل طاعون، هیچ کس را مستثنی نمی‌کند.  تناقض در این‌جاست که این دقیقا همان روشی است که حکومتِ توتالیتر با آن دشمنانش را می‌پروراند: شهروندانِ سیاسی شده. انقلابِ مخملی فقط حاصل کار سیاستمدارانِ سطح بالا نیست، بیش از آن حاصلِ آگاهی شهروندانِ معمولی است که آلوده‌ی سیاست شده‌اند.
  • ۰ نظر
  • ۰۶ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۴:۱۷
  • اسماعیل
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات