دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

مشخصات کتاب 

نام کتاب: فن رمان‌نویسی
نویسنده: دایان دات‌فایر
مترجم: محمدجواد فیروزی
نوبت چاپ: اول
محل چاپ: تهران
ناشر: نگاه
سال چاپ: ۱۳۸۸
تعداد صفحات: ۱۷۵

فن رمان‌نویسی دایان دات فایر

«فن رمان‌نویسی» کتابی است ساده، روان و خوش‌خوان که نویسندۀ آن می‌کوشد تجارب بیست‌وپنج‌ساله‌اش در حوزۀ رمان‌نویسی را با ما به اشتراک بگذارد. خانم دات‌فایر در مقدمۀ کتاب هدف از نگارش این اثر را چنین بیان می‌کند:

  • اسماعیل

دلایل زیادی وجود دارند که باعث می‌شوند استعداد ریاضی کودک ما در همان سال‌های اولیه رشد کور شود. در این زمینه مقاله‌های زیادی نوشته شده است. از جمله این مقاله: 8 دلیل اینکه کودک ما ریاضی یاد نمی‌گیرد. 

همچنین لازم به ذکر است که گاهی کودک یا نوجوان ما ریاضی یاد نمی‌گیرد خیلی ساده به این دلیل که از روش درست پیش نمی‌رود. گاهی او ریاضی یاد نمی‌گیرد چون محیط روی او تأثیر بدی گذاشته است. گاهی خود معلم علت اصلی است. و گاهی پدر و مادر نقش اصلی را در این نقصان دارند. روی هر مورد باید به طور جداگانه کار کرد. اما از حق نگذریم همۀ این را می‌دانیم که سال‌های اولیه رشد کودک بیشترین تأیر را در شکل‌گیری و شخصت و استعدادهای او دارد. 

  • اسماعیل

به گزارش خبرآنلاین ساعاتی پیش ایرنا نوشت: محمد کلباسی، یکی از مؤسسان جریان داستان نویسیِ جُنگ اصفهان، امروز در بیمارستان خورشید این شهر درگذشت.
از این نویسنده تنها یک مجموعه به نام «سرباز کوچک» در پیش از انقلاب منتشر شد و مجموعه داستان‌های «صورت ببر» و «نوروز آقای اسدی» نیز از دیگر آثار او در بعد از انقلاب است. همچنین ترجمه کتاب «ادبیات و سنت‌های کلاسیک» از دیگر آثار او به‌شمار می‌رود. او مدتی نیز برای تدریس و زندگی به استرالیا رفت.
اطلاعات کامل را در خبرآنلاین بخوانید: متن خبر

در همین زمینه:

  • اسماعیل

«یون فوسه»‌، نمایش‌نامه‌نویس و نویسنده ۶۴ساله نروژی است که به عنوان صد و شانزدهمین برنده نوبل ادبیات و چهارمین نویسنده نروژی برنده این جایزه شده است.

«یون فوسه»‌، رمان‌نویس، شاعر و نمایش‌نامه‌نویس نروژی، که برای نگارش رمان‌هایی با مضامین پیری، مرگ‌، عشق و هنر دست و پنجه نرم می‌کند و مخاطبان روزافزونی در دنیای انگلیسی‌زبان پیدا کرده است، روز پنجشنبه برای «نمایشنامه‌ها و نثرهای بدیع که به ناگفتنی‌ها صدا می‌بخشند» برنده جایزه نوبل ادبیات شد.

نیویورک تایمز گزارش داد، «فوسه» نویسنده‌ای پرکار است که حدود ۴۰ نمایش‌نامه، رمان، شعر، مقاله، کتاب کودک و آثار ترجمه‌ای منتشر کرده و مدت‌ها برای به‌کارگیری ادبیات متعالی در آثارش تحسین شده است.

  • اسماعیل

علی‌اصغر شیرزادی ادبیات را حاصل تخیل قدرتمند و قریحه ابداع می‌داند و معتقد است تا زمانی که انسان در جست‌وجوی معنا و کشف مناسبات پیچیده انسانی است، ادبیات هم هست.

این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا درباره آینده بدون ادبیات و تأثیری که هوش مصنوعی ممکن است بر آینده ادبیات بگذارد، با تأکید بر این‌که اظهارنظر دقیق در این زمینه کار یک متخصص است و همچنین اطلاعات وسیعی از هوش مصنوعی به ما داده نشده است، اظهار کرد: کار هوش مصنوعی و امکان‌هایی نظیر آن، داده‌پردازی است. در واقع بر حسب اطلاعات و داده‌هایی که به آن داده می‌شود، می‌تواند فعالیت کند یا درباره موضوعی نظر بدهد؛ درحالی‌که ادبیات به معنای راستینش، به‌هیچ‌وجه نیازی به این مقوله ندارد. فکر نمی‌کنم ادبیات از هوش مصنوعی تأثیر بپذیرد مگر نویسنده‌ای بخواهد اطلاعاتی درباره یک تاریخ مشخص در گوشه‌ای از داستان‌هایش بیاورد و به رایانه مراجعه کند.

  • اسماعیل

ابراهیم گلستان نویسندۀ پرحاشیۀ ایرانی چندی پیش (31 مرداد 1402) درود حیات را بدرود گفت و به تمام داستان‌هایی که پیرامون خود داشت پایان داد. اما هنوز هستند افرادی که دوست دارند در اطراف و اکناف زندگی این نویسنده به حواشی تقریباً بی‌اهمیت زندگی او بپردازند. قبلاً در یادداشتی تحت عنوان زندگی خصوصی شاملو و فروغ ادبیات نیست به این موضوع پرداخته بودم که ادبیات شامل آثاری است که نویسنده از خود به جای می‌گذارد و وارد شدن به حیطۀ زندگی خصوصی او چیزی جز بطلان وقت و انرژی و به گمراهی کشاندن نسل‌های جوانتر جامعه نیست.

  • اسماعیل

حمام خانۀ سازمانی صدقه سری وزارت اقتصاد و دارایی، یک مستطیل دو در یک بود با در چوبی قهوه‌ای رنگی که ربع پایینش در طول سالهای پرالتهاب دهه‌های پنجاه و شصت، حسابی نم کشیده بود و تخته سه‌لایی‌اش عینهو دفتر چهل برگی که چای رویش ریخته باشد ورآمده بود و همیشه هم یکی دو تا سوسک که بال‌های قهوه‌ای-عسلی رنگ نیمه شفافشان بخار گرفته بود و قطره‌های مینیاتوری درخشان روی شش تا پای شکنندۀ خاردارشان تشکیل شده بود خودشان را بر کناره‌هایش استتار می‌کردند و حتی وقتی در با صدای غیژغیژ لولاهای زنگ‌زده‌اش باز می‌شد، جم نمی‌خوردند و فقط شاخک‌های دراز خیسشان که به در چوبی چسبیده بود با حرکت مارگونۀ تنبلی قدری جابه‌جا می‌شد، بی آنکه از سطح نمناک در جدا شود.

  • اسماعیل

نوشته‌: خالد رسول‌پور

۱

خانم! پناهم بده!

۲

بعد از ظهر ِ این بلوک، به شب ِ قبرستان می‌مانَد بس که خلوت است. همان اولش هم به بهروز گفتم چند میلیون بیش‌تر بدهیم و از آن بلوک شش، یک واحد بخریم اما مگر بهروز حرف حساب گوش می‌کند؟ می‌گفت یک میلیون هم یک میلیون است؛ انگار موبایل را هم روی آپارتمان خریده باشیم و تازه چه فرقی می‌کند این بلوک با آن یکی؟ همه‌ش ده قدم از هم دورند. در هفت ماهی که این‌جا آمده‌ایم و از همان اوایل فقط ما بودیم و این غربتی‌های پایین، کس دیگری نیامد این‌جا، امّا آن یکی بلوک‌ها انگار خشتشان از طلاست و آن‌ یک میلیون تا حالا شده شش میلیون. اما بهروز انگار نه انگار. می‌گوید این‌جا خلوت‌تر است، بهتر است، کسی بیاید نیاید به درک. بهروز فکرِ من را نمی‌کند. فکر تنهایی‌هایم را در آپارتمانی که همه‌ی‌ پنجره‌هایش به دامنه‌ و تنه‌ی این تپه‌ی لعنتی باز می شود.

  • اسماعیل

یک

پدرم مرد. و ما او را در بهشت زهرا توی همان قبری که خودش قبل از مرگ خریده بود دفن کردیم. رابطه‌ی عاطفی من و پدرم خیلی خوب بود. برای همین هم مرگ او تاثیر دراز مدتی روی من داشت. هر هفته بر سرمزارش می‌رفتم. هنوز هم بعد از این همه سال هر هفته همین کار را می‌کنم.

همیشه یک بسته خرما، یک دیس حلوا و چند شاخه گل با خودم می‌بردم و سر مزار می‌گذاشتم. پدر گل محمدی دوست داشت. مادر هم

هر هفته می‌آمد. او هم گل محمدی با خود می‌آورد. آن زمان پدربزرگ و مادربزرگ هنوز زنده بودند و آن‌ها هم با خود گل می‌آوردند. توی کل بهشت زهرا به خاطر این همه گلی که روی هم گذاشته شده بودند، سنگ قبر پدر از دور هویدا بود.

  • اسماعیل

وقتی از هرات می‌آمدیم، در نزدیکی‌های قندهار همسرم خواهش کرد که برای چند لحظه چادری/برقع‌اش را بردارد. دلیلش را نمی‌دانستم، ولی می‌شد فشار و حرارت زیاد داخل ماشین را حدس زد. چیزی نگفتم و بی‌خیال این حرف شدم. او پافشاری کرد و گفت:«نفسم بند میایه…»
در صندلی عقبی و پهلوی ما رقم رقم مردان ریش بلند نشسته بودند که در تمام مسیر متوجه نشدم با زنان خود حرف بزنند، انگار درکنارشان اصلا کسی حضور نداشت. زنان همه مطیع بودند، مطیع‌تر از یک ماشین، عاجزتر از هر زنده‌جانی.
برایش گفتم که این کار درستی نیست؛ هیچ زنی این‌جا از زیر برقع خود بیرون نمی‌شود. اجازه ندارند. ببین.
گفت:« فقط آب می‌نوشم، حالم خوب نیست»

  • اسماعیل

از لای ماگ‌ها و انارهای شب یلدا و گل و بته‌ها و کاکتوس‌ها و کاسه کوزه‌ها و کوسن‌ها و دفتر دستک‌ها رد شدم و خودم را به قفسۀ‌ کتاب‌ها رساندم. کتاب‌فروشی خلوت بود. درواقع کسی نبود جز من و کتاب‌فروش.‌ آقای کتاب‌فروش، خودش را کنارم رساند، گلویی صاف کرد و پرسید چه کتابی می‌خواهم.

  • اسماعیل

مشخصات کتاب

  • نام کتاب: وَرْقه و گُل‌شاه عیوقی
  • نوبت چاپ: اول
  • محل چاپ: تهران
  • ناشر: دانشگاه تهران
  • سال چاپ: ۱۳۴۲
  • تعداد صفحات: ۱۳۵

بررسی کامل کتاب وَرْقه و گُل‌شاه عیوقی

«وَرْقه و گُل‌شاهِ» عیوقی منظومه‌ای عاشقانه و متعلق به نیمۀ دوم قرن پنجم هجری قمری است (ویکی‌پدیا). داستان این منظومه برگرفته از ادبیات عرب است و گویا روایت دیگری از داستان شاعر عرب، عروة بن حزام العذری با دختر عمش، عفراء بنت عقال باشد (1 و 2). داستان در بحر متقارب سروده شده است و اگرچه موضوعی عاشقانه دارد، اما بخش‌های وسیعی از آن به وصف صحنه‌های جنگ و رزم اختصاص دارد و شاعر در این صحنه‌ها بسیار متأثر از شاهنامۀ فردوسی است. از شاعر این منظومه اطلاعات چندانی در دسترس نیست، جز این‌که مسلمان بوده، معاصر محمود بن ملکشاه سلجوقی بوده و این منظومه را در طول یک سال سروده است.

  • اسماعیل

هر کجا مرز کشیدند، شما پُل بزنید

حرف تهران و سمرقند و سرپل برنید

هر که از جنگ سخن گفت بخندید بر او

حرف از پنجرۀ رو به تحمل بزنید

نه بگویید، به بت‌های سیاسی نه، نه!

روی گور همۀ تفرقه‌ها گل بزنید

مشتی از خاک بخارا و گِل از نیشابور

با هم آرید و به مخروبۀ کابُل بزنید

  • اسماعیل

نمایشنامه/ ماتئی ویسنی‌یک

[در سایه‌روشن. شاید پس از معاشقه. پشت‌به‌پشتِ هم روی زمین نشسته‌اند و سرهای‌شان را به هم تکیه داده‌اند. زن انگور می‌خورد. مرد سیگاری خاموش بر لب دارد و فندکی در دست.]

زن: بگو آ.
مرد: آ.
زن: مهربون‌تر، آ.
مرد: آ.
زن: آهسته‌تر، آ.
مرد: آ.
زن: من یه آی لطیف‌تر می‌خوام، آ.

  • اسماعیل

خیلی از نمادهایی که امروز در ریاضیات به طور گسترده به کار می‌رود از قرن 18 به بعد رواج یافته‌اند. حتی بعضی از آن‌ها بسیار جدیدتر هستند و عمری کمتر از 50 سال دارند.

زمانی که دانش‌آموز دبیرستان بودم هرگز چنین چیزی به ذهن من خطور هم نمی‌کرد که نحوۀ نمادگذاری در ریاضیات، از قرنی به قرن دیگر تفاوت می‌کند. اولین باری که این تصور در ذهن در هم ریخت وقتی بود که کتاب «ریاضیات نوین» اثر 2 ریاضیدان فرانسوی، سرژ برمان و رنه بزار، را با ترجمه احمد بیرشک دست گرفتم. نمادگذاری کتاب به قدری برای من عجیب بود که تقریباً چند روز در شوک بودم.

  • اسماعیل

سر سپردگیِ روشنفکران به کمونیسم محدود به بی‌مسئولیتی سیاسی‌شان نمی‌شد، بلکه خیانتی حرفه‌ای از جانب آنان محسوب می‌شد که در گفتمان فلسفی و سلوکِ اخلاقی‌شان نمود داشت. پذیرشِ مارکسیسم به‌عنوان حقیقتی علمی و پشتیبانی بین‌المللی از اتّحاد جماهیر شوروی نه‌تنها حماقتِ سیاسی، بل خطایی علمی و خِبطی اخلاقی بود و نمادی شد از سرسپردگی معرفتِ علمی به دستگاهِ ارعاب. در چنین شرایطی بود که «رمون آرون» برای مبارزه با شیوهٔ حکومتِ شوروی در صدد احیای روحیهٔ انتقادی در برابر اراده‌ی کور برآمد و از همگان خواست تا در این راه او را همراهی کنند. آرون با ستایش از فضیلتِ شکّاکان در برابر متحجّران، به هیچ وجه مُبَلِّغِ نوعی پوچ‌گرایی یا بدبینی نیست، بلکه برعکس بر تعهدی تاکید دارد که لازمهٔ مبارزهٔ منطقی با ایدئولوژی‌ها و نیز ستیزِ دموکراسی با توتالیتاریسم است.

  • اسماعیل

در یکی از جلسات انجمن راجع به اینکه داستان کوتاه چقدر کوتاه است صحبت شد. من به شخصه معیار نوع اثر را تعداد کلمات آن نمی‌دانم. از نظر من سه نوع داستانی اصلی وجود دارد به نام مینیمال، داستان کوتاه و رمان. انواع فرعی دیگر مانند داستان بلند یا رمان کوتاه یا هر چه که دوست دارید نام‌گذاری کنید در نهایت به یکی از این سه دستۀ اصلی تعلق دارد.

  • اسماعیل

در این نوشته به معرفی 10 نویسندۀ معروف می‌پردازیم که تنها با نوشتن یک رمان نام خود را جاودانه کرده‌اند. این ده نویسنده مطابق لیست زیر هستند:

  • «مارگارت میچل» / «بربادرفته»
  • «امیلی برونته» / «بلندی های بادگیر»
  • «هارپر لی» / «کشتن مرغ مقلد»
  • «جان کندی تول» / «اتحادیه ابلهان»
  • «ادگار آلن پو»/ «سرگذشت آرتور گوردون پایم، اهل نانتوکت»
  • «آرونداتی روی» / «خدای چیزهای کوچک»
  • «آنا سویل»/ «زیبای مشکی»
  • «اسکار وایلد» / «تصویر دوریان گری»
  • «رالف الیسون» / «مرد نامرئی»
  • «بوریس پاسترناک» / «دکتر ژیواگو»

  • اسماعیل

در این نوشته عادات جالب نویسندگان زیر می‌پردازیم:

  1. گوستاو فلوبر: زندگی ریاضت کشانه
  2. ارنست همینگوی: صبح علی الطلوع
  3. هنری جیمز: نظم مفرط
  4. جیمز جویس: مردی با فضائل اندک!
  5. آگاتا کریستی: من میز ندارم!
  6. آن بیتی: زود باش آن!
  7. جویس کارول اوتس: بادام زمینی و زمین کثیف
  8. فلانری اوکانر: شاید همه را پاره کنم!
  9. ولادیمیر ناباکوف: یک میز از مدافتاده
  10. سامرست موام: به نوشتن زنده‌ام
  11. جین آستین: به گوشت گوسفند فکر نکن!

  • اسماعیل

معرفی کتاب مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار

کتاب «مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار» نوشتهٔ شاهرخ مسکوب دو بخش دارد، بخش نخست آن تفسیر و تأویل مسکوب از داستان رودررویی و نبرد رستم و اسفندیار است و نویسنده در این بخش کوشیده است به نمادشناسی هر یک از شخصیت‌های داستان ازجمله گشتاسپ، کتایون، پشوتن، اسفندیار، بهمن، رستم، زال و سیمرغ بپردازد و با بازخوانی حالات و روحیات هر یک از این شخصیت‌ها، به‌ویژه دو قهرمان اصلی داستان یعنی رستم و اسفندیار، به خواننده در فهم داستان کمک کند. خوانش و تفسیر مسکوب در کنار

  • اسماعیل
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات