دو قدم مانده به صبح

سلام خوش آمدید

۴۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

در این ساعات پایانی سال 1397، من به این فکر میکنم که برای من همیشه این ساعتها به معنی این نبوده که عدد یک را به عدد دیگری بیفزایم و احساس کنم با همین جمع جبری اتفاقی افتاده.
برای من این ساعتهای سال به معنی پایان یک زمستان دیگر و یک بهار دیگرتر است. بهار می آید و سردی ها و فسردگی ها را می برد. برگهای تازه، شکوفه های تازه می رویند. جوجه پرنده های تازه روی همان شاخه ها آواز می خوانند. طبیعت دوباره زاده می شود و حیات خود را به ما ثابت میکند.
چه ما بخواهیم چه نخواهیم. حیات قویتر است. زندگی با امیدهای ریز و درشتش بر ما غلبه میکند.
در این ساعتهای آخر زمستان 1397 و قبل از ورود بهار 1398 بزرگترین تصمیمی که برای بهار جدید دارید را در یک جمله خلاصه کنید.
بزرگترین تصمیم من این است که از اینی که هستم باز هم ساکت تر باشم و پرکار تر. دلم میخواهد حتی یک روز سال جدید را به بطالت نگذرانم.

Photo by reza shayestehpour on Unsplash

موفقیت نامحدود در 98

  • ۲ نظر
  • ۲۹ اسفند ۹۷ ، ۱۷:۱۶
  • اسماعیل

دوستان و عزیزان سلام و صد سلام

قبل از صحبت از داستان نویسی، امیدوارم در هر حالی که هستید خوش و خرم باشید. آرزو دارم در این آخرین ساعات سال 1397 در کنار خانواده باشید و با کمال تندرستی منتظر سال جدید باشید. اگر سال 97 برای شما یک سال ایده‌آل نبوده و یا اگر اتفاق تلخی برای شما در این سال رخ داده؛ با تمام وجود آرزو می‌کنم در سال 1398 تنتان نیازمند طبیب مباد. امیدوارم تلخی نبینید. امیدوارم با دوستان و عزیزانتان شیرینی‌های بیشتری را تجربه کنید. و امیدوارم به ارزوهای خودتون برسید. 

سه مقاله داستان نویسی

در زیر من سه تا از مقاله‌های خودم را که در زمینه داستان نویسی است؛ برای شما فهرست کرده‌ام. امیدوارم از خواندن آن‌ها لذت برده و هم بهره لازم را ببرید. 

1. داستان نویسی سپیدسرایی نیست

در این مقاله به این موضوع پرداخته‌ام که اساساً بین زبان شعر و زبان داستان تفاوت بسیاری وجود دارد. این دو نوع ادبی، دو نوع جدا از هم هستند و لازم است بین دو تفاوت قائل باشیم. شاید هرکس دیدگاه خاص خود را داشته باشد که از این نظر نمی‌توان بر کسی خرده گرفت. اما من نیز به عنوان فردی که به نثر دیدگاه خاص خود را دارم در اینجا شرح داده‌ام که بین نثر داستانی و زبان شعر سپید چه تفاوتی هست. لینک مقاله: داستان نویسی،سپید سرایی نیست

2. اعداد اول تنها نیستند، آنها اول هستند. 

در این مقاله به بررسی رمان تنهایی اعداد اول پرداخته‌ام. امیدوارم از خواندن مقاله لذت برده و هم اگر تمایل به خواندن کتاب در شما شکل گرفت، آن را در سال جدید بخوانید و از آن نیز لذت ببرید. لینک مقاله: اعداد اول تنها نیستند، آنها اول هستند. 

3. گزارش یک آدم ربایی

این مقاله به بررسی یک رمان از گابریل گارسیا مارکز می‌پردازد که از آثار دیگر او متمایز است. نثر و ساختار و ایضاً موضوع بسیار واقعی‌تر و در محیطی رئال اتفاق می‌افتد. اگر تصور شما محدود به صد سال تنهایی است مطمئن باشید این کتاب تصور شما را عوض می‌کند. امیدوارم این کتاب را در اولویت‌های اولین کتابهایی که باید در سال 98 بخوانید قرار دهید. لینک مقاله: گزارش یک آدم ربایی

مقاله‌های دیگر در زمینه داستان نویسی

اگر به داستان نویسی علاقه دارید از این لینک مقاله‌های بیشتری را بیابید. مقاله‌ها کوتاه است و وقت زیادی از شما را نخواهد گرفت. امیدوارم به همان اندازه نیز برای شما مفید باشد. دیگر مقاله‌های داستان نویسی

برنامه سال جدید و داستان نویسی

همچنین به زودی و قبل از پایان سال 97 نوشته‌ی کوله پشتی (تجربیات سال 97) را منتشر خواهم کرد. در سال جدید برنامه دارم اولین مقاله‌ای که می‌نویسم در این خصوص باشد که چرا داستان نویس شدم. 

روز و روزگار بر همه شما مبارک باشد. 

داستان نویسی

  • ۰ نظر
  • ۲۸ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۵۲
  • اسماعیل

کتابی را نام ببرید که در کل عمرتان می‌خواسته‌اید بخوانید ولی هیچ وقت برایش وقت نگذاشته‌اید. 

خود من: کتاب آنالیز ریاضی آپوستل، کتاب شماره یک در لیست  مهم‌ترین و البته لذت بخش‌ترین کتابهایی هست طولانی‌ترین زمان به تعویق افتاده و  
شماره دو اختصاص دارد به رمان در جستجوی زمان از دست رفته. 

  • ۴ نظر
  • ۲۶ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۲۲
  • اسماعیل

همینگوی. گری کوپر. ورونیکا کوپر. عکس از رابرت کاپا

همینگوی. گری کوپر. ورونیکا کوپر. عکس از رابرت کاپا

  • ۰ نظر
  • ۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۳۴
  • اسماعیل

دوستی دارم که از کودکی با هم بزرگ شدیم. هر دوی ما علایق مشترک زیادی داریم. از جمله خوانندگان مورد علاقه‌مان یکی است. برادرش اما علیرغم علاقه‌ی ما به خوانندگانی همچون شهرام شب پره و حبیب و امید و معین و ... به خوانندگان تازه به میدان آمده‌ی وطنی علاقه داشت (و دارد). تفاوت‌های زیادی بین ما و این عزیزان هست. روز به روز این فاصله و تفاوت زیادتر و زیادتر می‌شود. یکیش را مثال می‌زنم و بعد می‌روم سراغ حرف اصلی.

  • ۳ نظر
  • ۱۵ اسفند ۹۷ ، ۰۳:۲۸
  • اسماعیل
رفتم رو هاست فایل wp-content رو پاک کردم! و فایل جدید رو آپلود کردم. اکی! تا اینجا فقط دو تا مشکل پیش اومده که البته فکر نمیکنم به این قضیه ربطی داشته باشه. ولی یه مسأله هست که دقیقاً از بیهوشی من ناشی میشه که الان دو روزه نخوابیدم و نباید این کار رو میکردم. content یعنی محتوا درسته؟ خوب وقتی پوشه محتوا رو پاک میکنید چی میشه؟ آفرین به شما دوست عزیز! محتوای سایت پاک میشه و الان من باید دوباره همه اون عکس ها و فایلهای صوتی رو آپلود کنم. علی برکت الله. (Photo by frank mckenna on Unsplash)
  • ۲ نظر
  • ۱۴ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۴۰
  • اسماعیل

هر بار که این جمله رو بخونی، حتی اگر صد سال پیش هم اولین بار دیده باشی‌اش و در طول این صد سال هزار بار هم زیر لب زمزمه کرده باشی‌اش، باز که میبینی برات تکان دهنده است:

 «ما همیشه یا جای دُرست بودیم در زمان غلط یا جای غلط بودیم در زمان دُرست و همیشه هم همدیگر را از دست داده بودیم.»

مون پالاس / پل آستر / لیلا نصیری ها

  • ۰ نظر
  • ۰۹ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۲۳
  • اسماعیل

به قلمرو هم احترام بگذاریم. 

شما را نمی‌دانم، اما من آدم دقیقی هستم و حافظه‌ی خوبی در تمام مسائل مربوط به خودم و دنیای اطرافم دارم. شاید بر حسب تجربه و ملاحظه‌کاری که دارم خیلی چیزها را به روی خودم نیاورم، ولی این به معنای این نیست که متوجه امور اطراف خودم نیستم. زمانی شما نسبت به رفتار کسی بی اهمیت می‌شود که وی را از دایره‌ی نزدیکان و آشنایان مهم خود بیرون انداخته باشید. زمانی در جایی چیزی خواندم که هر انسان قلمرو خود را به طور ناخودآگاه به سه ناحیه تقسیم می‌کند: ناحیه‌ی خویشتن (self)، ناحیه‌ی اقوام و عزیزان، و ناحیه‌ی آشنایان مهم و دوستان نزدیک. بالاخره جایی هم هست که خارج از این ناحیه: کل جامعه، و آن جایی است که کسانی قرار دارند که شما نسبت به رفتار آن‌ها هیچ اهمیتی قائل نمی‌شوید. 

در ناحیه‌ی خویشتن، فقط خودتان حضور دارید. حتی عزیزترین فرد زندگی شما هم خیلی به این ناحیه ورود نخواهد یافت مگر اینکه با فرد بی‌شعور و متجاوزی طرف باشید که سعی در تجسس روحیات و خصوصیات شما داشته باشد تا بلکه کنجکاوی بیمار گونه‌ای که معمولاً ممکن است از ترس ناشی شده باشد را سیراب کند، و یا تلاشی داشته باشد در جهت کنترل شما! ما همه با این دسته از افراد آشنا هستیم. جایی هست که فقط مختص به من است و به هیچ وجه کسی غیر از خودم را راه نخواهم داد. این ناحیه برای همه‌ی افراد وجود دارد. هر چه فشارهایی که به این ناحیه وارد می‌آید بیشتر باشد و شما بیشتر احساس ناراحتی کنید، زودتر آستانه‌ی تحمل شما در هم می‌ریزد. لذا باید ملاحظه افراد را داشته باشید و نگذارید که آستانه‌ی تحمل‌شان در هم بریزد. به اصطلاح نگذاریم «کاسه‌ی صبر کسی لبریز شود». چرا که در این صورت «خود کرده را تدبیر نیست» و اگر خشم و پرخاشگری و یا انکار و پس زدن و طرد شدن و یا هر واکنش دیگری در پاسخ تجاوز روحی دریافت کردیم، نباید گلایه‌مند باشیم. پس قبل از اینکه کسی سر ما فریاد بکشد و یا به کلی ما را طرد کند مواظب رفتارهای خود باشیم. به موقع از احوال آدم‌ها بپرسیم و به موقع بگذاریم در حریم خلوت خود به روحیات خود بپردازند. درک این نکته‌ی ظریف که چه زمان وقت مناسبی برای احوال پرسی و چه زمان وقت آزاد گذاشتن کسی است، کلید موفقیت خیلی از رابطه‌ها و شکل گرفتن عشق‌ها و دوستی‌های عمیق است.

  • ۱ نظر
  • ۰۸ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۰۹
  • اسماعیل

خانم سرور کسمائی در صفحه فیسبوک خود خبر از بازنشر ترجمه‌ی فرانسوی رمان «دائی جان ناپلئون» داد. این رمان که معروف‌ترین اثر ایرج پزشکزاد است برای اولین توسط دیک دیویس به انگلیسی (1996) ترجمه شد. سرور کسمائی نیز ترجمه فرانسوی آن را در سال 2012 منتشر کرد. اکنون بنا بر آنچه خود ایشان در صفحه‌ی فیسبوک خویش ما را از آن مطلع ساخته است، چاپ دوم این کتاب ارزشمند نیز در راه است. این کتاب جزو پرخواننده‌ترین کتاب‌ها در میان ما ایرانیان است. ویژگی‌هایی در این اثر هست که آن را از بسیاری دیگر آثار طنز معاصر جدا ساخته است. 

این موفقیت را به ایرج پزشکزاد و نیز به سرور کسمائی تبریک گفته و امیدوارم آثار ادبی بیشتری از جامعه فارسی زبان به جهانیان ارائه شود. 

در مقاله‌ی «درباره دایی جان ناپلئون و راز زنده ماندنش» که بر روی درگاه اینترنتی سایت «نوار» قرار داده شده است می‌توانید بررسی موجز و مفیدی از این کتاب را مطالعه بفرمائید. 

در اینجا ناشر فرانسوی کتاب را معرفی کرده و لینک فروش را قرار داده است. 

لینک کتاب بر روی ویکی پدیا

وبسایت شخصی سرور کسمائی: http://sorourkasmai.com

  • ۰ نظر
  • ۰۸ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۱۷
  • اسماعیل

تلویزیونی را در نظر بگیرید که تمام طول ۲۴ ساعت شبانه روز روشن است؛ و بدون توقف، برنامه هایی را پخش می کند که هیچ کدام جدید نیستند. خیلی از برنامه های آن هم محتویایی منفی دارند و سالهای سال است که بی کم و کاست تکرار می شوند. گاهی از مناظر و مکانهایی برنامه پخش می کند که یا به کلی از بین رفته اند و یا آنقدر تغییر کرده اند که دیگر مثل روز اول نیستند. گاهی از آدمهایی برنامه پخش می شود که یا مرده اند و یا سالهای سال است که کسی از آنها خبری ندارد. این تلویزیون خبرهایی پخش میکند که در دنیای واقعی اتفاق نیفتاده اند؛ و پیش بینی هایی را ارائه میدهد که هیچ ربطی به واقعیتهای دنیای بیرون ندارند. و با همه این ضعفها، هم کسی برنامه های تلویزیون را به روز نمیکند و هم اینکه تمام زندگی صاحبخانه را تحت تأثیر قرار میدهد. در واقع باید گفت این تلویزیون است که صاحبخانه را هدایت میکند. آیا دوست دارید به جای این صاحبخانه باشید و به سبک او زندگی کنید؟ و بر مبنای تلویزیونی چنین ناکارآمد و سراسر دروغ و منفی بافی، برای اتفاقات مهم زندگی خود تصمیم بگیرید؟ پاسخ همه ما به این پرسش یک «نه» قاطع است. اما خبر نداریم که هر کدام از ما یکی از همین صاحبخانه ها هستیم و یکی از این تلویزیون ها داریم. آن تلویزیون «مغز» ماست و آن برنامه ها «تصاویر ذهنی» ما هستند.

  • ۱ نظر
  • ۰۸ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۵۲
  • اسماعیل

مصاحبه هولگر دامبِک با گونتر تسیکلر، استاد ریاضیات / ترجمه: فرهاد سلمانیان

این خبر را شنیده‌ایم: کوچر بیرکار، استاد ریاضی در کمبریج، زاده شده در مریوان، برنده جایزه پرافتخار “فیلد” شده است. در ویدئوی زیر که در معرفی اوست، «مهاجر ریاضی‌دان» (معنای اسم کردی او) از علاقه‌اش به ریاضی می‌گوید. اما مگر می‌توان به ریاضیات علاقه‌مند بود؟

رشته‌ی ریاضی را عموماً‌ خسته‌کننده می‌دانند. اما باید پای صحبت اهل فن نشست تا دریافت ریاضیات چقدر جذاب و شورانگیز است. شاید این شور را حس کرده باشید، وقتی که به راه حل مسئله‌ای دست یافته‌اید. هر چه مسئله پیچیده‌تر، درگیری با آن شورانگیزتر.

گونتر تسیکلر (Günter Ziegler) استاد پرآوازه ریاضیات در برلین، در مصاحبه‌ای که “اشپیگل” با او کرده شرح می‌دهد که چرا ریاضیات او را به وجد می‌آورد. این هندسه‌دان در مصاحبه‌ای با هفته‌نامه‌ی «اشپیگل» توضیح می‌دهد که یک برهان هوشمندانه‌ی ریاضی چه ویژگی‌ای دارد.

  • ۰ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۰۲:۴۰
  • اسماعیل

اقتصاددانی که بحران ارزی امروز ترکیه را پیش‌بینی کرده بود!

بحران مالی و اقتصادی کنونی لیر ترکیه برای بیشتر تحلیلگران و کارشناسان غیرمنتظره بود و همین وقوع ناگهانی سرمایه گذاران را نگران کرد و به ایجاد آشفتگی در بازارها منجر شد. اما تیم لی در سال ۲۰۱۱ درباره وقوع چنین مشکلی در ترکیه هشدار داده بود. اگرچه عمدتا این پیش بینی «لی» نادیده گرفته شد، اما اکنون با توجه به بحران لیر در ترکیه و آشفتگی ناشی از آن در بازارهای نوظهور، اروپا و آمریکا، دیگر وقوع آن چندان دور از ذهن به نظر نمی رسد.

  • ۰ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۰۲:۳۴
  • اسماعیل

نویسندگان خبرنگار

طبق نظرسنجی‌ها، روزنامه‌نگاری و خبرنگاری یکی از سخت‌ترین شغل‌های جهان است. از سوی دیگر علاوه بر سختی، روزنامه‌نگاران و خبرنگاران به خاطر درگیری با اخبار ناگوار، بیش از بقیه مردم در معرض افسردگی و مشکلات روحی هستند. اما هر چه باشد روزی یک نویسنده، روزنامه‌نگار، پژوهشگر یا ...، الهام‌بخش ما بوده و با آثارش ما را تحت تأثیر خود قرار داده است. به همین خاطر به مناسبت 17 مرداد، روز خبرنگار، بهتر است به احترام آنان که لذت زندگی نصیب خودشان نشد اما ما را به لذت رساندند کلاه از سر برداریم و دستاوردهایشان را مرور کنیم.

  • ۰ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۰۲:۳۱
  • اسماعیل

این چند خط را روزی که دقیقاً یادم نمی‌آید کی بود! برای کسی نوشتم که دوستش دارم. این اولین بار است که آن را به طورعمومی نشر می‌دهم. امید که به دل همه بنشیند. 

  • ۰ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۰۲:۲۹
  • اسماعیل

بچه که بودیم (یعنی مثلاً من کلاس دوم – سوم ابتدایی بودم) یکی از سرگرمی‌های ما (گروهی از بچه‌های هم سن و سال که معمولاً در چشم بزرگترها هم‌ردیف اشرار و یا اراذل و اوباش قلمداد می‌شدیم. رهبر گروه و مقصر اصلی فجایع:من!) رفتن به دشت پت و پهن اطراف روستا، خصوصاً در فصل بهار، بود. از آنجایی که ما اکثراً ساکن شهر بودیم، این دشت همیشه برای ما تازگی خاص خودش را داشت. چیزی که همیشه برای من جالب بود

  • ۰ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۰۲:۲۴
  • اسماعیل

در سال‌های ۱۷- ۱۹۱۶ سایهٔ تفکرات وودرو ویلسون رئیس‌جمهور آمریکا با طرح چهارده‌ ماده‌ای خود بر آمال استعماری لوید جورج در خاورمیانه افتاد؛ نخست‌وزیر پروتستان بریتانیا که با تمام قوا برای شکل‌گیری کشوری در ارض موعود، یهودیان را مصمم‌تر و هم‌پیمان با خود کرد.

اشغال فلسطین توسط صهیونیست‌ها موضوعی است که بخش مهمی از تاریخ جهان را به خود مشغول کرده و مضمون اصلی بسیاری از کتاب‌هایی است که به تاریخ خاورمیانه اختصاص داده شده است. «صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد» یکی از تازه‌ترین کتاب‌هایی است که با محوریت قرار دادن فروپاشی امپراتوری عثمانی به شکل‌گیری تفکر صهیونیسم پرداخته است. دیوید فرامکین، نویسنده این کتاب که نامزد جایزه پولیتزر هم بوده، با اشاره به چگونگی باز شدن پای قدرت‌های بزرگ جهانی به خاورمیانه به بهانه نفت، معتقد است رقابت میان این دولت‌ها برای کسب منافع، فروپاشی مرد بیمار آسیا یعنی امپراتوری عثمانی را سریع‌تر کرد.

  • ۱ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۵۴
  • اسماعیل

محمد صال‌مصلحیان (استاد گروه ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد)

علی‌اصغر مولوی (استاد گروه فیزیک دانشگاه حکیم سبزواری)

این مقاله حاصل تجربه مشترک مؤلفان به‌عنوان پژوهشگران دانشگاه کارلستد سوئد، مؤسسه آمار دهلی نو، دانشگاه تریسته ایتالیا، دانشگاه لیدز انگلستان، مرکز بین‌المللی فیزیک نظری ICTP ایتالیا و مؤسسه تحقیقات در علوم ریاضی ژاپن است.

دیشب به دیار فرنگ وارد شدم و امروز با اشتیاق به مرکز تحقیقات بین‌المللی (پژوهشگاه)، رفتم. درختان سر به فلک کشیده و تنومند، از قدمت این مکان سخن می‌گفتند: بیش از ٥٠ سال سابقه خدمت به پژوهشگران. در ساختمان اصلی به اتاق ثبت‌نام رفتم. خانمی پس از احوالپرسی نام کوچکم را پرسید. آن را در رایانه‌اش وارد کرد و سپس نام خانوادگیم را بر زبان آورد و گفت منتظرتان بودیم، خوش آمدید! سپس از صفحات گذرنامه‌ام اسکن گرفت و از کشوی میزش یک کارت شناسایی که قبلا نامم بر آن چاپ شده بود و کلیدی که شماره اتاق کارم روی آن نقش بسته بود، به همراه پسورد ورود به کامپیوتر را به من داد و گفت که اتاق و کامپیوتر شما آماده است. یادآور شد که با کارت شناسایی که حاوی تراشه الکترونیکی کوچکی است، می‌توان هر موقع شبانه‌روز به ساختمان پژوهشگاه و اتاق کار وارد شد. سپس اطلاعات اعضای خانواده‌ام را وارد و بیمه‌نامه پزشکی رایگان آنها را نیز برای تمام دوره حضور در پژوهشگاه پرینت گرفت و تحویل داد. جعبه پستی‌ام را که در اطاق عمومی (شامل تلویزیون و مبلمان راحتی) بود، نشان داد و گفت که یک کیف حاوی کتابچه راهنمای پژوهشگاه در آن قرار داده شده است.

  • ۰ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۵۰
  • اسماعیل

نویسنده: محمدرضا رضایی

دکتر «هاشم رفیعی تبار» از سرآمدان فناوری نانو در سطح جهان است. وی متولد ١٣٢٧ در تهران است و در رشته فیزیک ذرات بنیادی تحصیل کرده است. او لیسانس فیزیک و فوق لیسانس فیزیک هسته ای و دکترای فیزیک نظری ذرات بنیادی را از انگلستان دریافت کرد. وی تاکنون سمت های بسیاری داشته است؛ ازجمله: استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، ریاست پژوهشکده علوم نانو در پژوهشگاه دانش های بنیادی (IPM)، رئیس بخش علوم نانو دانشگاه گرینویچ انگلستان، استاد مدعو دانشگاه توهوکو (ژاپن) و محقق ارشد دانشگاه آکسفورد انگلستان. از فعالیت های علمی وی می توان به چاپ بیش از ٧٠ مقاله علمی در پنج حوزه متفاوت فیزیک و تالیف اولین کتاب در فیزیک محاسباتی نانولوله های کربنی به زبان انگلیسی اشاره کرد که در موسسه انتشارات دانشگاه کمبریج انگلستان نوامبر سال ٢٠٠٧ منتشر شد و به چاپ رسید. وی پژوهشگر برتر نانوفناوری در سال ١٣٨٥ است و در ششمین دوره چهره های ماندگار برگزیده شده است. نقش و جایگاه علوم نانو و اهمیت آن و همچنین ارتباط علوم با یکدیگر، موضوع محوری گفت وگوی ما با این استاد فناوری نانو است.

  • ۰ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۴۸
  • اسماعیل

محمدرضا شعبانعلی را دوستی به من معرفی کرد و گفت وبسایتی دارد که مطالب مفید و سازنده‌ای برای آنهایی که در جستجوی رشد فردی هستند ارائه می‌دهد. مدت زیادی از آن زمان می‌گذرد و من بیشتر و بیشتر با محمدرضا شعبانعلی آشنا شده‌ام. فردی است خودساخته و سازنده. وبسایتش منبع آموزش‌های زیادی است که درصد زیادی از آن به صورت رایگان ارائه می‌شود. فرمت کار هم جدی است! از نصیحت و جملات ادبی و ... هم خبری نیست. اگر یک ایده‌ی کاری دارید که نمی‌دانید چگونه باید آن را به مرحله سوددهی برسانید. اگر کاری را راه اندازی کرده‌اید و می‌خواهید آن را گسترش دهید. اگر فکر می‌کنید نیاز به شنیدن حرفهای آموزنده و شخصیت ساز دارید، اگر فکر می‌کنید باید مهارت‌های مذاکره و گفتگو یا بازرایابی و ... در خود پرورش دهید و در یک کلام اگر از وضعیت کنونی خود چندان رضایت خاطر ندارید و به موفقیت و پیروزی فکر می‌کنید حتماً به این سایت سر بزنید و از همین امروز آن را جزو اصلی ترین منابع مطالعاتی خود قرار دهید. آن را اولین سایتی در نظر بگیرید که قرار است هر روز صبح به آن مراجعه کرده و چیزی مطالعه کنید. او خودش را اینگونه معرفی می‌کند:

  • ۰ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۴۳
  • اسماعیل

ساختار ذهن هم مانند بر و بازو است که با پرورش و تمرین قوی می‌شود. اگر ذهن را تربیت نکنیم و اگر روی مهارت‌های ذهنی و منطقی خود کار نکنیم نه تنها قوی‌تر نمی‌شود که هر روز ضعیف‌تر و ضعیف‌تر هم می‌شود. فکر کردن روش خاص خودش را دارد. هر چه به ذهن خطور کرد لزوماً فکر کردن نیست. استدلال کردن و به نتیجه‌ی درست رسیدن روش علمی دارد و باید آن را آموزش دید. جدای از اینکه باید بیاموزیم «چگونه باید اندیشید»، «به چه باید اندیشید» را هم باید آموخت.

  • ۱ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۱۳
  • اسماعیل
دو قدم مانده به صبح
آخرین نظرات