امشب سری به گوشه و کنارهای دلم زدم و این شعر و این آهنگ رو براتون آوردم. امیدوارم خوشتون بیاد.
- ۲ نظر
- ۱۳ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۵۶
امشب سری به گوشه و کنارهای دلم زدم و این شعر و این آهنگ رو براتون آوردم. امیدوارم خوشتون بیاد.
چقدر از زمان روزانه خود را به درد دل کردن و نالیدن اختصاص میدهید؟ چقدر وقت صرف قضاوت کردن آدمها میکنید؟ چقدر توی دلتان حرف نگفته و درد فروخورده دارید؟ چقدر وقت صرف سرک کشیدن در امورات دیگران میکنید؟ چندبار در روز به همراه کسی یا کسانی دیگر به غیب کردن از فردی یا افرادی دیگر میپردازید؟ چند بار در هر روز در پاسخ به یک جمله ساده، ژست تهاجمی میگیرد و با جملات خود روح دیگران را زخمی میکنید؟ چند درصد اظهار نظرهای روزانه شما حاوی عیب جویی از دیگران است؟
اینها از جمله علتهای اصلی غمها، اضطرابها و ناراحتیها و افسردگیهایی هستند که در جواب چرایی آنها میگوییم: نمیدانم چرا ولی غمگینم!
حسین منزوی یکی از شعرای خوش ذوق و توانمند معاصر ماست. در زیر شعری از ایشان را خواهید خواند. وقتی این شعر را خواندم، بلافاصله چند بیتی شعر به ذهنم خطور کرد که آن را به عنوان یک جوابیه بر این شعر در اینجا منتشر میکنم.
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته می خورد و می تراشد. برای من چیزی که به شدت زخمی کننده است و آنی درست از سرم بر نمیدارد این است: «تکنولوژی روز دنیا»
آن چیزی که شما را زخمی کرده است را با ما در میان بگذارید. قسمت کامنت شما را فرا میخواند.
دوستان عزیز، این پست طنزه. منظورم اینه که عبارت تکنولوژی روز دنیا که مرتب توی تلویزیون برای هر چیزی تکرار میشه من رو برای یک عمر زخمی کرده.
اگر از اونهایی هستی که هیچکس نمیتونه روی کمکت حساب باز کنه، لطفاً از اونهایی هم نباش که ژست روشنفکرانه میگیرن و هی میگن«جامعهی ما....». وقتی خودخواهانه پشتت رو به دیگران میکنی و این رو زرنگی و فهم و شعور بالای خودت میدونی، چرا وقتی یکی پشتش رو بهت میکنه یه دفعه جیغ بنفش سر میدی؟
جامعه میدونی یعنی چی؟
-------
Photo by Joshua Humphrey on Unsplash
پرویز شهریاری، چهرهی ماندگار سال 84 در ریاضیات است. او البته پیش از اینها چهرهی ماندگار خیلی از ریاضیدانان، ریاضیخوانان و علاقهمندان به ریاضیات در ایران شده بود. هر کس که دبیرستان را در رشتهی ریاضیات گذرانده باشد با نام پرویز شهریاری آشنایی کامل دارد. کتابهای وی از دههی 40 به این سو از منابع مهم آموزش ریاضی برای دانشآموزان و دانشجویان ایرانی بوده است. وی نه تنها به ما جبر و مثلثات و مشتق و انتگرال آموخته است، بلکه با آموزش نکات تاریخی و غیر تاریخی مختلفی که در مقدمه و لابهلای مطالب کتاب طرح کرده است سعی کرده تا فن ریاضیورزیدن را مقدم بر دانش ریاضیات به ما بیاموزد. کتابهای او منشاء الهام برای خیلی از ما بوده و هست. هم به ریاضیات علاقه مند شدهایم و هم آموختهایم که باید تفکر مستقل و انتقادی را در خود پرورش دهیم. از لابهلای کتابهای اوست که آموختهایم چگونه به یک مسألهی ریاضی بنگریم. چگونه به آن یورش بریم و در نهایت این را هم بپذیریم که همیشه شکست در حل یک مسأله، قسمت مهمی از پیروزی نهایی است.
اصل مقاله را در اینجا بخوانید: پرویز شهریاری
موسسه نظر سنجی گالوپ اخیرا در خصوص میزان خشم و اضطراب و نگرانی در بین مردم جهان، آماری منتشر کرده است که ایران از بین یکصد و چهل کشور موجود در لیست مقام پنجم را به خود اختصاص داده. این آمار به این معنی است که میزان خشم و اضطراب در بین ایرانیان بسیار بیشتر از اکثر ملتهاست. روزانه بسیاری از این دست آمارها را در اخبار میشنویم بدون آنکه در آن دقیق شویم و یا اساسا فکر کنیم متدولوژی یا روش شناسی آن چگونه است به عنوان مثال بر اساس داده های آماری چطور تشخیص میدهند که مثلا در نیجریه سطح خشونت بالاتر از ایران است یا بلعکس
اصل مقاله را در اینجا بخوانید: جامعهشناسی خشونت
خیلیها خاطره نویسی را کاری عبث و بیهوده میدانند، همان طور که خیلیها برای وبلاگنویسی هم ارزشی قائل نیستند. اما تحقیق جدیدی که انجام شده است، نشان میدهد که اگر اقدامی برای ثبت خاطرات، ایدهها و اندیشههای خود نکنید، این فشار فکری و انبار کردن اسرار یا اطلاعات، با ایجاد جدالی درونی در دو ناحیه مغز، باعث کاهش عملکرد شناختی شما میشوند.
ادامه مطلب را در اینجا بخوانید: تأثیرات خاطره نویسی بر روی ذهن
در سال 2002 و اوایل سال 2003، دولت آمریکا بارها به همه اطمینان داد که حملهاش به عراق به خوبی و خوشی پیش خواهد رفت. دونالد رامسفلد میگفت، «مردم ]عراق[ نفس کاملاً راحتی خواهند کشید و آزاد خواهند شد.» دیک چنی میگفت، «فکر میکنم جنگ نسبتاً سریع تمام خواهد شد...طی چند هفته نه چند ماه.» شش ماه پس از اشغال عراق، ریچارد پِرل اعلام کرد: «اگر سال بعد این موقع میدان بزرگی در بغداد به اسم پرزیدنت بوش نامگذاری نشده باشد خیلی تعجب خواهم کرد.» میدانیم که چنین اتفاقی رخ نداد اما از میزان تعجب پرل خبر نداریم. با وجود این، حتی امروز هم این پرسش ما را آزار میدهد: «چطور اینقدر اشتباه میکردند؟»
کتاب سه جلدی "در جستجوی صبح"، خاطرات شادروان "عبدالرحیم جعفری"، بنیانگذار مؤسسه انتشارات امیرکبیر است که چاپ اول آن در بهار 1383 توسط انتشار روزبهان در ایران منتشر شد.
در این کتاب که به صورت زندگینامه و با نثری دلنشین تألیف شده است، نویسنده با نگاهی متفاوت به زندگانی خود، خواننده را با وقایع تاریخ معاصر ایران نیز به نحوی جذاب و قابل لمس آشنا میکند. این زندگینامه که به طرز تاثیرگذاری از عناصری چون مادر، همسر و خانواده، کارگر و کارمند و قشر فرهنگی جامعه تقدیر کرده از صمیمِ قلبِ بزرگ مردی از تبارِ محرومترین و سختکوش ترین و امیدوارترین انسانهای تاریخ معاصر ایران تراوش میشود که این خود بر جذبهی این کتاب میافزاید.
جعفری ناشرِ مؤلف پروری بود که ذوق و دقت بالایی در کار داشت.
داریوش شایگان، فیلسوف و اندیشمند ایرانی
کمتر نویسنده و دانشمندی در دوران هفتاد سال گذشته می توان به یاد آورد که عبدالرحیم جعفری شرحی درباره او و روابط اش با "امیرکبیر" در این کتاب به قلم نیاورده باشد.
احسان یارشاطر، بنیانگذار دانشنامهی ایرانیکا و مرکز مطالعات ایرانشناسی
چند روز پیش خبری مبنی بر مرگ یک جوان 20 سالهی اصفهانی در یک حادثه رانندگی در افواه عموم دهان به دهان گشت و همانگونه که انتظار ان میرفت پای این خبر داغ به شبکههای اجتماعی هم کشیده شد. در مطلبی که در خبرگزاری ایسنا منتشر شده است، به نکتهی بسیار خوبی اشاره شده است. سؤال من این است که آیا ما هم به نوعی به این مرض مبتلا نیستیم؟ مرض دگرستیزی.
دکتر سیدحسن حسینی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در این باره میگوید: ما در جامعه دچار اگوییسم یا همان خودخواهی و دیگرستیزی افراطی شدهایم و ورود این خصیصه به جایگاه ثروت و قدرت آن را نمایانتر میکند. همیشه بر این باور بودهایم که درخت هر چه پربارتر باشد، افتادهتر است اما در حال حاضر این مفهوم معنایی ندارد. در جامعهای که صاحبان قدرت و ثروت به طور طبیعی به آن چه دارند نرسیدهاند، به اصطلاح نوکیسه هستند.
خبر را بخوانید: من یک ارباب پورشهسوارم
وقتی باران باریدن گرفت پاشو از خانه بیرون برو و در خیابانهایی که خیس نو شدن شدهاند قدم بزن. بگذار باران تو را هم تازه کند.
مطلب کامل را در اینجا بخوانید: بگذار باران تو را هم تازه کند
شاید یکی از اصلیترین ویژگیهای خیلی از ما که باعث میشود تا از لحظات زندگی نهایت بهره را نبریم این باشد که به جای اصل موضوع هر چیزی به حاشیه و فرعیات آن توجه میکنیم.
اصل این یادداشت را در سایت شخصی من بخوانید: لیوانها میآیند و میروند، قهوه را به خاطر بسپار

بعد از مطلبی که راجع به معادلسازی واژگان توسط فرهنگستان روی وبلاگ منشر شد، یکی از خوانندگان وبلاگ لینک وبلاگ آوای قانون را در کامنت گذاشته و من را دعوت به خوندن مطلب کرده بودند. بعد از خواندن این مطلب نکاتی به ذهنم خطور کرد که مدتهاست درصدد نوشتنشان هستم. ولی قبل از آن از شما هم درخواست میکنم این مطلب را با دقت بخوانید. خوشحال میشوم نظر خود را زیر همین پست بنویسید:
Photo by Faruk Kaymak on Unsplash